قطوان

معنی کلمه قطوان در لغت نامه دهخدا

قطوان. [ ق َطْ / ق َ طَ ] ( ع ص ) گام نزدیک گذارنده در رفتار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
قطوان. [ ق َ طَ ] ( اِخ ) موضعی است ، و در حدیث آمده که هفتادهزار شیعه از آن برانگیخته میشود. ابوالفضل بن طاهر مقدسی گوید: قطوان موضعی است به کوفه و نام قبیله نیست ، شمر گوید آن به سکون طا است.گروهی از دانشمندان بدان منسوبند. ( معجم البلدان ).
قطوان. [ ق َ طَ ] ( اِخ ) دهی است از دههای سمرقند در پنج فرسنگی آن ، جماعتی بدان منسوبند. ( معجم البلدان ).

معنی کلمه قطوان در فرهنگ فارسی

دشت و قریه بزرگی بود در پنج فرسنگی سمرقند . دارای مسجد جامع . جنگ سلطان سنجر سلجوقی باغزان بدانجا رخ داد .

جملاتی از کاربرد کلمه قطوان

ویرانی سلجوقیان به دنبال شکست آنها از قراختاییان در نبرد قطوان (۱۱۴۱) برای خاندان خوارزمیان، که در آن زمان دست نشانده قراختایی‌ها بودند این بستر را فراهم کرد تا به سوی سرزمین پیشین سلجوقیان قلمرو خود را گسترش پیدا دهند و در ۵۰ سال آینده پیرامون سال ۱۱۹۰ مستقل شوند.