قصائد

معنی کلمه قصائد در لغت نامه دهخدا

قصائد. [ ق َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ قصیدة.( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قصیدة شود.

معنی کلمه قصائد در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع قصیده چکامه ها : فصحای عرب بقصاید سبعیات مفاخرت و مباهات می کردند .

جملاتی از کاربرد کلمه قصائد

سلطان ولد به تقلید و اقتداء پدر، آثاری به نظم و نثر انشاء کرده و موجود است و از جمله آثار منظوم او یکی دیوان قصائد و غزلیات اوست که قبل از شروع به نظم ولدنامه آن را تمام کرده بود و بسیاری از غزلیات او اشتباهاً داخل کلیات شمس در هندوستان به طبع رسیده‌است.
دربارهٔ تأثیر نزاری بر حافظ جامی در بهارستان نوشته‌است: «قدوه الشعراء خواجه حافظ شیرازی رحمه الله، اکثر اشعار وی لطیف و مطبوع است و بعضی قریب به اعجاز، غزلیات وی نسبت به غزلیات دیگران در سلامت و روانی حکم قصائد ظهیر را دارد نسبت به قصاید دیگران و سلایق شعری او نزدیک است به نزاری قهستانی. اما در شعر نزاری غث و سمین بسیار است به خلاف شعر وی» اما ذبیح‌الله صفا دربارهٔ این سخن جامی می‌نویسد: «جامی در بهارستان مدعی است که حافظ از شیوهٔ نزاری تتبع کرده‌است و این به نظر بعید می‌آید و جز چند استقبال از چند غزل نزاری اثر دیگری از او در اساس و بنیاد سبک حافظ ملاحظه نمی‌کنیم و در عوض نزاری خود اشعاری را از خاقانی و سعدی چندین بار استقبال کرده و جواب گفته‌است .»
آن‌ها به عهد حاتم پایبند شدند و هر یک از آن‌ها صاحب ۳۹ شتر شد، شترها را برداشتند و به سوی حیره دیار نعمان روانه شدند. پدر حاتم از کردار فرزند خود آگاه می‌شود و به سوی چراگاه می‌آید، از حاتم می‌پرسد شترها کجا هستند؟! حاتم در جواب پدر چنین می‌گوید: «پدرم طوق زرینی (الحمامه) بر گردنت گذاشتم، مجد دنیا و کرم لایحصی، بیت شعر و قصائد مدح و فخر الدهر.» پدر وقت کلام پسر شنید، گفت: «با شترهایم چنین کردی؟» حاتم گفت: «بله» پدرش گفت: «والله! بعد از این با شما نخواهم نشست.» خانواده‌اش را برداشت و حاتم و منشیش و اسبش را جا گذاشت و رفت و حاتم دربارهٔ این موضوع، شعری را می‌سراید.
عبدالوهاب بیاتی در قصیده‌اش به نام قصائد حب الی عشتار، از ایشتار الهام گرفته‌است.
پدرش میرزا حسن شیرازی بود. تحصیلاتش را در شیراز آغاز کرد و در دوازده سالگی برای ادامه تحصیل به نجف رفت. به زبان عربی تسلط یافت و در نشریات مصر مقالات و قصائد انتقادی به چاپ رساند. تحصیلاتش در عراق و دیگر کشورهای عربی حدود دوازده سال طول کشید و با پایان جنگ جهانی اول به ایران بازگشت.
در اینجا شعراء قصائد و اشعاری در فضائل و سخاوت و کرم وی سراییدند و وی را تمجید و تحمید نمودند. حاتم گفت: «خواستم به شماها احسان نمایم، اما حالا که شماها بر من منت گذاشتید، من عهد بستم که گردن تمام شترهایم را بزنم، یا این‌که تمام شترها را بین خودتان تقسیم نمایید و بردارید.»