قشتمور

معنی کلمه قشتمور در لغت نامه دهخدا

قشتمور. [ ق ُ] ( اِخ ) از امراء لشکر مغول است در خراسان که به فرمان الناصرلدین اﷲ با بیست هزار مرد از شجاعان رجال و سروران ابطال نامزد گردید تا سلطان جلال الدین را که به سوی بغداد روی آورده بود از آن نواحی براند. رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 152 و 155 شود.

جملاتی از کاربرد کلمه قشتمور

جلال الدین به قشتمور فرمانده پیغام داد که برای جنگ نیامده و قصدش همکاری با خلیفه است اما قشتمور که به تعداد نفراتش مغرور بود به وی حمله کرد.
سپاه نخست از جنوب و تحت فرمان قشتمور بود و سپاه دوم از اربیل به فرماندهی امیر مظفرالدین به سمت وی حرکت کرد. قصد این دو سپاه محاصره جلال‌الدین از دو جهت بود
نفرات جلال‌الدین تقریباً یک دهم سپاه قشتمور بودند به همین دلیل وی نخست وانمود کرد که از حمله سپاهیان قشتمور ترسیده و در حال گریز است. سپاه قشتمور به دنبال وی حرکت کردند و پس از رسیدن به نقطه مورد نظر افراد کمین کرده جلال الدین به آن‌ها حمله کرده و آن‌ها را تار و مار کردند.