قریبه

معنی کلمه قریبه در لغت نامه دهخدا

( قریبة ) قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت ابی امیه. خواهر ام سلمة، زوج النبی. از صحابیان است و قَریبة نیز روایت شده است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت ابی قحافة. از صحابیان است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ ق َ ب َ ] ( اِخ ) بنت حارث. ازصحابیان است. ( منتهی الارب ). رجوع به قُرَیبة شود.
قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت حارث. از صحابیان است. ( منتهی الارب ). رجوع به قَریبة شود.
قریبة. [ ق َ ب َ ] ( اِخ ) بنت زید. از صحابیان است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ ق َ ب َ ] ( اِخ ) بنت عبداﷲبن وهب. از تابعان است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت محمدبن ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه است. و گروهی او را قرینة خوانند ولی قریبة درست است. ( اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به قرینة شود.

معنی کلمه قریبه در فرهنگ فارسی

بنت محمد بن ابوبکر صدیق رضی الله عنه است و گروهی او را قرینه خوانند ولی قریبه درست است .

جملاتی از کاربرد کلمه قریبه

بعدها جعده دو بار ازدواج‌ کرد ، نخست‌ با «یعقوب ‌بن‌ طلحه بن‌ عبیدالله» که‌ برای‌ او سه‌ پسر به‌ نام‌های‌ اسماعیل‌، اسحاق‌ و ابوبکر به ‌دنیا آورد؛ اسماعیل‌ و اسحاق‌ به‌ هنگام‌ حیات‌ پدر از دنیا رفتند. دومین‌ بار پس‌ از کشته‌ شدن‌ یعقوب ‌بن‌ طلحه‌ (متوفی‌ ۶۳) در واقعه حرّه‌ با عباس ‌بن‌ عبدالله ‌بن‌ عباس‌ (فرزند ارشد ابن‌عباس‌) ازدواج‌ کرد و برای‌ او پسری‌ به‌ نام‌ محمد و دختری‌ به‌ نام‌ قریبه به‌ دنیا آورد.[نیازمند منبع]
عمر در سال ۶۱۶ مسلمان شد: 207  و در سال ۶۲۲ با تمام خانواده‌اش به مدینه هجرت کرد.: 218  اگرچه ام کلثوم و قریبه هنوز اسلام نیاورده بودند.: 510