قرقار

معنی کلمه قرقار در لغت نامه دهخدا

قرقار. [ ق َ ] ( ع اِ ) بانگ شتر و کبوتر. || اسم است قرقرة را. || نوعی از آوند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
قرقار. [ ق َ قا رِ] ( ع اِ فعل ) آواز بکن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). اسم فعل است بمعنی امر، و آن شاذ است ، چه از رباعی مجرد بنا شده است. ( اقرب الموارد ). و این کلمه معدول از قرقر بمعنی صوت است ، و از رباعی جز لفظ قرقار وعرعار لفظ دیگری معدول نشده است. ( از منتهی الارب ).

معنی کلمه قرقار در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بانگ شتر کبوتر کبوتر بغدادی : زاغ پاسرخ و تهو باشد و دراج سفید اردهی فاخته و مخلفهای قرقار . ( بسحاق اطعمه . استانبول ۱۱ )
بانگ شتر و کبوتر یا اسم است قرقره را .

جملاتی از کاربرد کلمه قرقار

اسرائیل در اواسط قرن ۹ قبل از میلاد ظهور کرده بود، زمانی که شاه آشور شلمناسر سوم در جنگ قرقار (۸۵۳) «آهاب اسرائیلی» را در میان دشمنان خود نامید. پادشاهی یهودا دیرتر از اسرائیل ظهور کرد، احتمالاً در قرن ۹ قبل از میلاد، اما موضوع بحث‌برانگیز قابل توجهی است. اسرائیل با امپراطوری در حال گسترش آشور جدید، که ابتدا قلمرو خود را به چند واحد کوچکتر تقسیم کرده و سپس پایتخت خود، سامریا را نابود کرد، درگیری فزاینده ای پیدا کرد. یک سری کارزارهای امپراتوری جدید بابل بین سالهای ۵۹۷ و ۵۸۲ منجر به نابودی یهودا شد.