قرغیزستان

معنی کلمه قرغیزستان در لغت نامه دهخدا

قرغیزستان. [ ق ِ زِ ] ( اِخ ) یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی ( سابق ) است که از شمال به کازاجستان و از باختر به ازبکستان و از جنوب به تاجیکستان و از جنوب خاور به چین محدود است. مساحت آن 67هزار میل مربع و جمعیت آن به سال 1954م. کمتر از دومیلیون بوده است. معادن ذغال سنگ و نفت دارد. پایتخت آن فرونزه است. مردم آن ترک هستند و اقتصاد آنان به پرورش چارپایان و دام داری است. ( از الموسوعة العربیة ).

معنی کلمه قرغیزستان در فرهنگ فارسی

یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی است که از شمال به کازاجستان و از باختر بازبکستان و از جنوب به تاجیکستان و از جنوب خاور بچین محدود است .

جملاتی از کاربرد کلمه قرغیزستان

آب دریای کابل در حصه اتک به دریای سند ریخته سر زمین‌های ملتان، علی پور و حیدر آباد را سیر آب و سرسبز می‌سازد. پاکستان کشوری است که نان گندم در آن جا خیلی اساس است و پاکستان پروژه‌های کشت گندم خود را از همین آب تأمین می‌کند. در حالی که از مدت ۳۰ سال است که پا کستان بندر تجارتی آبی خود را بالای افغانستان به منظورهای خیلی ناروا مسدود نموده‌است که خلاف موازین کشورهای محاط به خشکه‌است. کشورهای تاجکستان و قرغیزستان که مانند افغانستان دارای منابع غنی آب اند نیز معضلات آب با سایر کشورهای آنطرف آمو دارند؛ ولی آن‌ها آب و برق ۲۴ ساعته طور نارمل دارند.