قرحه

قرحه

معنی کلمه قرحه در لغت نامه دهخدا

( قرحة ) قرحة. [ ق ُ ح َ ] ( ع اِ ) ریش. ج ، قروح. تفرق اتصالی که ریم کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

معنی کلمه قرحه در فرهنگ عمید

۱. زخم، ریش، جراحت.
۲. (پزشکی ) آبله.

معنی کلمه قرحه در فرهنگ فارسی

زخم، ریش، جراحت، آبله
( اسم ) یک قرح ۱ - زخم ریش ۲ - آبله .

معنی کلمه قرحه در دانشنامه عمومی

قرحه (عکار). قرحه ( به عربی: قرحة ) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان عکار واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه قرحه

درمان دراز مدت با بتامتازون، بیمار را از جهت ابتلا به بیماریهای عفونی مستعد می‌کند و از طرفی علائم عفونت نیز پنهان می‌شود. مصرف مقادیر زیاد بتامتازون می‌تواند اختلالات روانی را تشدید کند. آب مروارید کاهش یا تاری دید و تکرار ادرار و پرنوشی، قرحه گوارشی، علائم شبه کوشینگ، آکنه، درد در ناحیه سرینی، افزایش فشار خون و قند خون، ادم ریوی در مادر و سردرد از عوارض جانبی دارو هستند.