قبیله بجیله

معنی کلمه قبیله بجیله در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَجِیلَه، قبیله ای عربی که با قبیله خَثْعَم از منشعبات أَنمار به شمار می آید و صفت نَسبی آن بَجَلی است.
برخی معتقدند که بَجیله نام زنی است، اما جای این زن در تبارنامه قبیله روشن نیست.برخی از علمای انساب، بجلیان را قبیله ای از اصل یمنی دانسته اند.برخی دیگر نیای بزرگ ایشان أنمار را پسر نِزار بن مَعَدّ بن عدنان گفته اند.
ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۱، ص۲۷۹، ذیل «جریربن عبداللّه»، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمداحمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰۱۹۷۳.
در زمان شاپور دوم (ح.۳۱۰ـ ۳۷۹ م) بجلیان همراه با قبایل خثعم و تَمیم و بَکر و عبدالقیس به خاک عراق حمله بردند، اما چون شاپور به حمله متقابل دست زد، دچار تلفات بسیار سنگین شدند.
← در زمان پیامبر اکرم
(۱) ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمداحمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.(۲) ابن دُرَید، الاشتقاق، چاپ ووستنفلد.(۳) علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بولاق ۱۲۸۵/۱۸۶۸، ج۱۳، ص۴ و بعد.(۴) احمد بن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶.(۵) همام بن غالب فرزدق، دیوان الفرزدق، چاپ بوشیه و هل، ش ۸۲، ۲۵۶، ۲۷۹، ۶۴۴.(۶) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ باربیه دمینار و پاوه دکورتل، پاریس ۱۸۶۱ـ۱۸۷۷.(۷) مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضبی، مفضّلیّات، چاپ لیال.

جملاتی از کاربرد کلمه قبیله بجیله

و قبیله بجیله خود را به قبایل یمن ملحق ساختند و از این رو آنان را یمانی می‌خوانند. در مورد خصوصیات ظاهری او آمده‌است که وی دارای قد بلندی بود به صورتی که بر بالای کوهان شتر می‌نشست و مردی بود، زیبا و دارای کمالات که او را یوسف امت می‌گفتند.