قاضیلو

قاضیلو

معنی کلمه قاضیلو در لغت نامه دهخدا

قاضیلو. ( اِخ )دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغدکنان شهرستان هروآباد. در یکهزارگزی جنوب باختری آغ کند و 7هزارگزی شوسه میانه به زنجان واقع و کوهستانی و گرمسیر مالاریائی است. 139 تن سکنه دارد. آب آن از دو رشته چشمه ، محصول آن غلات و حبوبات و سردرختی ، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه قاضیلو در دانشنامه عمومی

قاضیلو یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان کاغذکنان مرکزی بخش کاغذکنان شهرستان میانه واقع شده است . رودخانه فصلی اقکند چای از این روستا عبور کرده وبه سد خاکی نوروز اباد می ریزد . برروی رودخانه آقکند چای یک بند قدیمی است که احتمالا دراوایل دوره قاجار ساخته شده است. ( منبع کاغذکنان در گذرگاه تاریخ ایران تهران موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ۱۳۹۴ ) .

جملاتی از کاربرد کلمه قاضیلو

تپه سولی دره مربوط به هزاره اول قبل از میلاد است و در شهرستان میانه، بخش کاغذکنان، دهستان قاضیلو ،روستای قاضی لو واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۱۹۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.