فیزیوکراسی
معنی کلمه فیزیوکراسی در فرهنگ معین
معنی کلمه فیزیوکراسی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه فیزیوکراسی در دانشنامه اسلامی
فیزیوکراسی، در لغت به معنی تسلّط طبیعت در اصطلاح، آموزه اقتصاد ملی طبیعت می باشد. این کلمه، از دو واژه یونانی physis یا طبیعت و kratos یا قدرت طبیعت مشتق می شود. فیزیوکرات ها با نام های "طبیعیّون" و "ارضیّون" نیز شناخته می شوند.
تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۷۲-۷۷.
فیزیوکراسی اوّلین مکتب اقتصادی است؛ که به بیان قواعد علمی اقتصادی پرداخت و در شکل گیری اصول اولیّه نظام اقتصاد سرمایه داری، بیش از سایر مکاتب اقتصادی اهمیّت دارد. مبنای فکری این مکتب، بر پایه فلسفه "دئیسم" استوار است. براساس این فلسفه، خدا منشا جهان هستی است. او عالم طبیعت را براساس قانونمندی هایی به وجود آورده، که طبق آن ها، به صورت خودکار به حیات خویش ادامه می دهد و پس از خلقت، در جریان عالم، هیچ دخالتی نمی کند. ارتباط خداوند با جهان هستی، مانند ارتباط ساعت ساز و ساعت مصروف کلیسای شهر استراسبورگ فرانسه است.
قدیری اصل، باقر، سیر اندیشه های اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴، ص۵۰.
مهمترین متفکران فیزیوکراسی که در گسترش اقتصاد، سهم مهمّی داشتند، عبارتند از:
← دکتر کنه
...
معنی کلمه فیزیوکراسی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه فیزیوکراسی
این کتاب تحت تأثیر انقلاب صنعتی و متعاقباً تغییرات زیاد اقتصاد کشورهای مختلف شکل گرفتهاست و نگارش آن توسط اسمیت ۱۰ سال به طول انجامید. تئوریهای مطرح شده در این کتاب به عنوان جانشینی برای نظامهای مرکانتیلیستی و فیزیوکراسی ارائه شدهاند. آدام اسمیت توسط بسیاری از اقتصاددانان به عنوان پدر علم اقتصاد شناخته میشود.