فکک

معنی کلمه فکک در لغت نامه دهخدا

فکک. [ ف َ ک َ ] ( ع اِمص ) فراخی قدم. ( منتهی الارب ). || شکستگی یکی از دو زنخ. || گشادگی پیوند دوش از فروهشتگی و سستی.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مؤلف اقرب الموارد معانی این کلمه را با حالت مصدری بیان کرده است.

معنی کلمه فکک در فرهنگ فارسی

فراخی قدم . یا شکستگی یک از دو زنخ .

معنی کلمه فکک در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)

جملاتی از کاربرد کلمه فکک

به دست خویش اسیریم فکک الاسرا میان خلق غریبیم ای غریب‌نواز