وجه چهارم بمعنی فعل است، چنان که گفت: «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ»، ای افعل ما انت فاعل، «إِنَّما تَقْضِی هذِهِ الْحَیاةَ الدُّنْیا» ای انما تفعل فی هذه الحیاة الدنیا. همانست که در سورة الانفال گفت: لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا. و در آل عمران و در سورة مریم گفت: إِذا قَضی أَمْراً ای اذا فعل امرا کان فی حکمه ان یفعله، فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ. پنجم بمعنی انزالست، چنان که گفت: یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ ای لینزل علینا ربک الموت. همانست که در سورة الملائکة گفت: لا یُقْضی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا ای لا ینزل علیهم الموت. ششم بمعنی وجوب است چنان که در سورة هود گفت: وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ ای وجب العذاب فوقع بقوم نوح، و در سورة مریم گفت.