فهرست نویسی

معنی کلمه فهرست نویسی در لغت نامه دهخدا

فهرست نویسی. [ ف ِ رِ ن ِ ] ( حامص مرکب ) کار فهرست نویس. نوشتن فهرست. رجوع به فهرسة شود.

معنی کلمه فهرست نویسی در فرهنگ فارسی

کار فهرست نویس نوشتن فهرست

جملاتی از کاربرد کلمه فهرست نویسی

وقتی استارکی در سال ۱۹۳۸ کشته شد، تیم دوره کاوش را به پایان رساند و سپس سایت را تعطیل کرد. اولگا داوطلب شد تا گزارش حفاری را بنویسد و بیست سال بعد را صرف تحقیق و نوشتن گزارش حفاری کرد. کار اولگا به عنوان کتاب منبع برجسته برای باستان‌شناسی فلسطین در نظر گرفته شده‌است. هنگامی که این گزارش منتشر شد، اوتوجه خود را به فهرست نویسی اسکراب معطوف کرد.
تمبوکتو در میان قرن‌های ۱۳ تا ۱۷ میلادی، یکی از مراکز جهانی آموزش اسلامی بوده‌است، به خصوص در دوران امپراتوری مالی و حکومت اسکیا محمد اول. دولت مالی و سازمان‌های مردم‌نهاد در حال فهرست نویسی و نگهداری میراث مکتوب این دوره که با عنوان نسخه‌های خطی تمبوکتو شناخته می‌شود هستند.