فنه
معنی کلمه فنه در لغت نامه دهخدا

فنه

معنی کلمه فنه در لغت نامه دهخدا

( فنة ) فنة. [ ف ُن ْ ن َ ]( ع اِ ) گیاه بسیار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فنة. [ ف َن ْ ن َ ] ( ع اِ ) ساعت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || اندکی از روزگار. ( از اقرب الموارد ). || مدت. ( منتهی الارب ).
فنه. [ ف َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) فنک. آس. قرساق. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به فنگ شود.
فنه. [ ] ( اِ ) نام نوایی که مطربان زنند. ( یادداشت مؤلف ) :
بامدادان بر چکک زن ، چاشتگاهان بر شخج
نیم روزان بر لبینا، شامگاهان بر فنه.منوچهری.

معنی کلمه فنه در فرهنگ فارسی

نام نوایی که مطربان زنند

معنی کلمه فنه در دانشنامه عمومی

فنه ( به اسپانیایی: Fene ) یکی از دهستان های اسپانیا است که در Ferrol واقع شده است.
فنه ۲۶٫۲۹ کیلومترمربع مساحت و ۱۴٬۱۶۵ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه فنه

نیر مباش غره که صوفی به غار شد هر خفته‌ای فنه کوهی پلنگ نیست