فمکث

معنی کلمه فمکث در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)مکث (۷ بار)
ماندن. توقف. اقامت. راغب ثَباتٌ مَعَ الْاِنْتِظار گفته است . هدهد کمی درنگ کرد پس آمد و گفت: دانستم آنچه را که ندانسته‏ای. . به اهلش گفت درنگ کنید من آتش دیدم... معنی انتظار در «اُمْکُثُوا» کاملاً روشن است. . امّا آنچه به مردم مفید است در زمین می‏ماند این ظاهراً از آن جهت است که مردم در حفظ و نگهداری چیز مفید می‏کوشند، به نظر می‏آید منظور آن است که اشیاء مفید و حق قابل بقا است همینطور دین حقّ و غیره. * . ضمیر «فیهِ» به اجر راجع است یعنی در آن مزد و بهشت ماندگاراند. * . مُکْث (بر وزن قفل) به معنی تدریج، انتظار و تأنّی است. یعنی قرآن را به تدریج نازل کردیم تا آن را بر مردم به تدریج و تأنّی بخوانی و بر حسب احتیاج و مقتضی آن را نازل کردیم.

جملاتی از کاربرد کلمه فمکث

«فَمَکَثَ» بفتح الکاف قراءة عاصم و الباقون بضمّ الکاف و هما لغتان یعنی فمکث الهدهد بعد تفقّد سلیمان ایّاه غَیْرَ بَعِیدٍ ای زمانا غیر طویل حتّی رجع و قیل مکث سلیمان بعد تفقّد و توعّده غیر طویل حتّی عاد الهدهد، و قیل عاد الهدهد فمکث، ای وقف مکانا «غیر بعید» من سلیمان. فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ اصحاب تواریخ و ارباب قصص سخنهای مختلف گفته‌اند درین قصّه هدهد، و قول علماء تفسیر که سیر انبیا شناخته‌اند و دانسته آنست که سلیمان (ع) چون از بنای «بیت المقدس» فارغ گشت از شام بیرون آمد بقصد مکه و زیارت کعبه، و با وی انس و جنّ و شیاطین و وحوش و طیور و بر مرکب باد، تا رسیدند بزمین حرم و مدّتی آنجا مقام کردند چندان که اللَّه خواسته بود، هر روز قربان کردی پنج هزار شتر و پنج هزار گاو و بیست هزار گوسپند، و آن گه اشراف قوم خود را گفت که ازین زمین پیغامبری عربی بیرون آید که بر خدای عزّ و جلّ هیچ پیغامبر گرامی‌تر از وی نیست سیّد انبیاء است و خاتم رسولان و نام وی در کتب پیشینان، هر که با وی کارد مخذول و مقهور گردد و هیبت و سیاست وی بر سر یک ماهه راه بدشمن رسد، و نشست وی در مدینه باشد و دین وی دین حنیفی باشد، طوبی او را که وی را دریابد و بوی ایمان آرد و اتّباع سیرت و سنّت وی کند.