فلیله

معنی کلمه فلیله در لغت نامه دهخدا

( فلیلة ) فلیلة. [ ف َ ل َ ] ( ع اِ ) موی انبوه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). به عربی موی سر زن را نامند. ( فهرست مخزن الادویه ).

جملاتی از کاربرد کلمه فلیله

زندگی در میدان راش‌ها بازتابی از دنیای واقعی بود که آنها به تازگی با آسمان آبی، رودخانه‌ها و قایق‌ها برای سفر، خدایان و الهه‌ها برای عبادت و مزارع و محصولاتی که باید شخم زده و درو شوند، ترک کرده بودند. به مردگان قطعه زمینی در فیلد راش اعطا می‌شد و از آن انتظار می‌رفت که آن را حفظ کنند، یا با انجام کار خود یا واداشتن شبتی‌هایشان به آنها کار کنند. شبتی‌ها (تندیس‌های کوچک) اغلب با ابزار کشاورزی مانند سبد و بیلنگ عرضه می‌شدند و اغلب توسط یک سرکارگر یا ناظر (که پس از حدود ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد ظاهر شد) هدایت می‌شدند، که به جای ابزار، فلیله حمل می‌کرد.