فلسفه افلاطون

معنی کلمه فلسفه افلاطون در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فلسفه افلاطون، به اندیشه های فلسفی افلاطون و سایر سیستم های فلسفی ای که به آن نزدیک هستند و یا از آن مشتق شده اند گفته می شود.
افلاطون برای بیان افکار خود وسیله مکالمه را ابداع کرد ـ وسیله ای که هدف زیبایی را با مقتضیات حقیقت آشتی می داد. مسلماً تا آن زمانفلسفه در ظواهر بدان درخشندگی و تابناکی جلوه نکرده بود و از آن به بعد نیز به تحقیق کسی ظهور فلسفه را بدان شکوه و جلال ندیده است. تابندگی و نکات برجسته و جوش وخروش سبک افلاطون حتی در ترجمه به زبان های دیگر نیز قابل درک است. شلی، یکی از ستایشگران افلاطون، می گوید: «افلاطون اتحاد نادر منطقی فشرده و دقیق را با هیجان الهام انگیز شعر به ما عرضه می کند. این دو معنی بر اثر درخشندگی و هماهنگی عصر او در جریان مقاومت ناپذیری از تأثرات موسیقی به هم می آمیزد و به سرعت دونده تیزپا اثبات و اقناع را همراه می آورد.» بیهوده نبود که فیلسوف جوان کار خود را مانند یک درام نویس آغاز کرده بود.
← آمیزش شعر و فلسفه
افلاطون درباره طبیعت آدمی مسائل اخلاقی و سیاسی همچنین حکومت داری دیدگاه هایی دارد که به بیان آنها خواهیم پرداخت.
← طبیعت انسان و مسائل سیاسی
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فلسفه افلاطون»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۴.
...

جملاتی از کاربرد کلمه فلسفه افلاطون

ملاصدرا در مخالفت با استادش میرداماد که خود پیرو سهروردی بود، مدعی شد که «وجود» امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری. صدرا دربارهٔ حرکت نیز نظریه جدیدی عرضه کرد که به حرکت جوهری مشهور است. تا قبل از آن تمامی فلاسفه مسلمان معتقد به وجود حرکت در مقولات نه‌گانه عرض بودند و حرکت را در جوهر محال می‌دانستند. اما صدرا معتقد به حرکت در جوهر نیز بود و موفق شد چهار جریان فکری اسلامی یعنی کلام، عرفان، فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو را در یک نقطه گرد آورد و نظام فلسفی جدید و مستقلی به وجود آورد.
فلوطین به یمن این نوشته‌ها یکی از مؤثرترین و الهام‌بخش‌ترین فیلسوفان جهان گردید. بدون اغراق می‌توان گفت که از لحاظ میزان تأثیر، فلسفه فلوطین، که مهم‌ترین فیلسوف نوافلاطونی و به نوعی نماینده تمام و کمال آن است، تنه به فلسفه افلاطون یا ارسطو می‌زند.
ملاصدرا در مخالفت با استادش میرداماد که خود پیرو سهروردی بود، مدعی شد که «وجود» امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری. صدرا دربارهٔ حرکت نیز نظریه جدیدی عرضه کرد که به حرکت جوهری مشهور است. تا قبل از آن تمامی فلاسفه مسلمان معتقد به وجود حرکت در مقولات نه‌گانه عرض بودند و حرکت را در جوهر محال می‌دانستند. اما صدرا معتقد به حرکت در جوهر نیز بود و موفق شد چهار جریان فکری یعنی کلام، عرفان، فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو را در یک نقطه گرد آورد و نظام فلسفی جدید و مستقلی به وجود آورد.
برهان اول: بر مبنای بهره‌مندی در فلسفه افلاطون است. این برهان می‌گوید هر چه نسبی است از یک مطلق بهره‌مند است. درک مفهوم نسبی بدون ادراک مفهوم مطلق غیرممکن است.