جملاتی از کاربرد کلمه فلاطونی
پیش ازین طفلان مزن تو لاف از حکمت حکیم گر فلاطونی تو را طفل دبستان میکنند
ز وسعت خوشتر آید تنگی احوال عارف را فلاطونی بآن شان را، بخم کرده است دانایی
اگر بعقل و هنر، همسر فلاطونی وگر بدانش و فضل، اوستاد لقمانی
در خُمّ فلاطونی اسرار محبت نیست یک چند فرو رفتن در خُمّ شراب اولی
شوق مستی در درون خم مرا جا داده است هرکه را بینی، فلاطونی بود در کار خود
زآن شراب خم فلاطونی که شود ناطق ار بنوشد لال
چهل خم، از دو طرف، هر یکی فلاطونی بسر رسانده چهل اربعین برای قویم
ای رفته بر علوم فلاطونی این علمها تمام فلاطون است
از خم جان فلاطونی شراب هوش نوش کار دونانست حکمتهای یونان داشتن
نیرزید با کمترین روسیی فلاطونی آنجا فلاطوسیی