فسوسا. [ ف ُ ] ( صوت ) دریغا. ای افسوس. واحسرتا. ( یادداشت بخط مؤلف ) : کاش من از تو برستمی بسلامت آی فسوسا، کجا توانم رستن ؟رابعه قزداری.
معنی کلمه فسوسا در فرهنگ فارسی
دریغا ای افسوس و احسرتا
جملاتی از کاربرد کلمه فسوسا
درد و دریغا که این عروس جوانبخت آه و فسوسا که این پریرخ دلدار
چو دختش چنین دید و بگریست زار بگفتا: فسوسا که گشتیم خوار
وی هنگام احتضار بنزدیکانش گفت: خارج شوید. همه از نزد وی بیرون آمدند. او اما شروع به سیلی زدن بروی خویش کرد و میگفت: فسوسا بر تقصیراتی که در نزدیک شدن بخدای کرده ام.