معنی کلمه فرو بستگی در لغت نامه دهخدا فروبستگی. [ ف ُ ب َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) پیچیدگی : چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان تو همچو باد بهاری گره گشا می باش.حافظ.
جملاتی از کاربرد کلمه فرو بستگی ای ماه! گشاده کن به وصلت گرهم تا من ز فرو بستگی غم برهم همه کارها از فرو بستگی گشاید ولیکن به آهستگی