یک روی. [ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب ) یک رو. دارای یک روی. ( ناظم الاطباء ). مقابل دوروی. یک رویه : باغی است بدین زینت آراسته از گل یک سو گل دوروی و دگرسو گل یک روی.فرخی. || مخلص. ( مهذب الاسماء ). بی آمیزش. خالص. ساده. صادق. ( ناظم الاطباء ). متوافق. متفق. ( یادداشت مؤلف ) : چون نیست حال ایشان یک روی و یک نهاد گاهی به سوی مغرب و گاهی به خاورند.کسایی.چون دو برگ سبز کز یک دانه سر بیرون کنند یکدل و یک روی در نشو و نما بودیم ما.صائب.- به یک روی ؛ از جهتی. از سویی : سیاوش به یک روی از آن شاد گشت به یک روی پر درد و فریاد گشت.فردوسی.گل دوروی به یک روی با تو دعوی کرد دگر رخش ز خجالت به زعفران ماند.سعدی. || یکدست. یکنواخت. || که پشت و روی آن یکی باشد. که پشت و رو نداشته باشد. || ( ق مرکب ) همه. همگی. تماماً. به کلی : به رامش نهادند یک روی روی هم آن یک سواره هم آن نامجوی.فردوسی.
معنی کلمه یک روی در فرهنگ فارسی
( یک رو ی ) ۱- صمیمی خالص ظاهر وباطن یکی : من خیال میکردم با مرید باید یکرو و خودمانی بود. ۲- یکدست یکنواخت . ۳- که پشت و روی آن یکی باشد که پشت رو نداشته باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه یک روی
بهطور کلی سکههای دوران صفاریان از جنس طلا، نقره و برنز بوده و از لحاظ طرح و نوشته شبیه سکههای عباسی است، با این تفاوت که در یک روی سکه نام فرمانروای صفاری و در روی دیگر، نام خلیفهٔ عباسی نوشته شدهاست.
در شکل بالا مراحل مختلف مدلهای مبتنی بر تقطیر دانش را میبینید. در قسمت اول جمعآوری داده، مورد نیاز است. در بسیاری از کاربردها، شبکههای معلم و دانشآموز بهطور مستقیم بر روی دادهٔ خام نمیتوانند آموزش ببینند؛ بنابراین یک سری تبدیلات بر روی دادهها ممکن است نیاز شود. در مرحله بعدی که طراحی مدل معلم است، ساختار مدل بر اساس اهداف و مسئله تعیین میگردد. همچنین تعداد معلمها (اگر قرار است چند شبکه معلم داشته باشیم که هر یک روی بخشی از داده کار کنند) و نحوهٔ ارتباط آنها با همدیگر تعیین میگردد.
دو سر دید از آن مردمان یک به یک به یک روی آدم به یک روی سگ
برز در تحت قریه طره اتفاق افتاده، در میان دره کوه. برز، دهی است که در همه نطنز، دهی به این خوش آب و هوایی نیست، ییلاق است. تخمیناً ۳۰۰ خانوار بوده. مردم برز اناثاً و ذکوراً صاحب صوت میباشند. باغات و اشجار میوه از همه قسمی زیاد دارد. به خصوص گلابی که خیلی زیاد است. هم رودخانه دارد و هم قنات. از بالای ده تا زیر ده خیابانی درست کردهاند که هر دو طرف آن چنار است. در پشت خیابان خانه از هر دو طرف، پشت خانهها باغات. یک روی خانه به خیابان و یک روی به باغات است. محصول شتوی، گندم، صیفی و جو حامض است.
طرز تهیهٔ آن بسته به سلیقهٔ آشپز متفاوت است، ولی بهطور کلی به این صورت فراهم میشود: سیبزمینیها را پوست کنده و خرد میکنند، سپس نمک زده و در روغن با حرارت زیاد سرخ میکنند. تخممرغها را در ظرف دیگری میزنند و وقتی سیبزمینیها خوب سرخ شدند، آنها را به ماهیتابهٔ سیبزمینیها اضافه میکنند. وقتی یک روی مایه خوب پخته شد، آن را زیر و رو میکنند تا هر دوسوی تورتیا خوب پخته شود.
گله گشته یک روی و بگریختند برآن چاهساران فرو ریختند
دیدن یک روی آتشناک را صد دل کم است من به یک دل عاشق صد آتشین رخساره ام
قوله تعالی: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ... این آیت از یک روی اشارت بقدرت خدای دارد، و از یک روی اشارت بتخصیص و تشریف عیسی (ع) و آدم (ع). اما تخصیص ایشان ظاهر است. و بیان قدرت آنست که: در آفرینش عیسی و آدم باز نمود که خدای قادر بهر کمالست، و قدرت او بیکسب و بیاحتیال است.
گفتی بروی چشمت خواهم قدم نهادن گفتی ولی نکردی یک روی مانده دیده
لطیف طبعا! با تو حکایتی دارم که آن حکایت یک روی در یقین دارد
ابن عباس گفت جماعتی از یاران رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بسفری بودند، و میغ برآمد و قبله بریشان مشتبه شد، هر کس باجتهاد روی بجانبی فرا داد و نماز کرد پس چون میغ باز شد بدانستند که هیچ یک روی بقبله نداشتند، پیش رسول خدای آمدند و قصه باز گفتند، در حال این آیت آمد، و این پیش از آن بود که آیت تحویل قبله با کعبه آمد، و پس از آنکه آیت تحویل آمد این منسوخ شد. عکرمه گفت این آیت خود در تحویل قبله است میگوید هر جا که روی فرا دهید نماز را در سفر و در حضر روی بآن جانب دهید که اللَّه شما را بر آن گردانید یعنی کعبه «فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» ای جهة الّتی وجّهکم الیها.
سکههای خسرو پرویز که از مفرغ (برنج)، نقره و طلا هستند، مانند سکههای دیگر پادشاهان ساسانی، منبع اطلاعاتی گرانقیمتی دربارهٔ تاریخ، سیاست، دین و اعتقادات، فرهنگ، اقتصاد، بازرگانی و صناعت ایرانشهر محسوب میشوند. روی سکه، تصویر برجستهٔ نیمتنهٔ پادشاه و صورت او را میبینیم که از نیمرخِ راست تصویر گردیده. پشت سکه هم دربردارندهٔ نشان و شعار مرسوم پادشاهی و تصویر آتشدان یا آتشگاه زرتشتی است که از آن شعله برمیخیزد. نام و القاب و عناوین پادشاه نزدیک کناره و حاشیهٔ سکه به زبان و خط پهلوی درج شده است. به این ترتیب، در یک روی سکه شاهد مقام دنیوی شاهنشاه هستیم و در روی دیگرش رتبه و جایگاه معنوی، روحانی و دینی او را میبینیم.
کند روی یک روی در رویِ دوست شود پاک چون خاک در کوی دوست
بلاش یکم به آیین و روشهای ایرانی بسیار علاقهمند بود. وی در احیای فرهنگ و آیینهای ایرانی تلاش بسیاری کرد و بازماندهٔ گرایشهای یونانی را در ایران از میان برد. در این زمان الفبای ایرانی که از خط آرامی منشعب شده بود، جای الفبای یونانی را گرفت و برای اولین بار بر روی سکههای بلاش یکم پدیدار گشت. بر یک روی این سکهها نقش شاه و بر روی دیگر آن تصویر آتشدانی نقش شد. این سنت تا زمان انحطاط ساسانیان کم و بیش حفظ شد.