چرخ دولاب

معنی کلمه چرخ دولاب در لغت نامه دهخدا

چرخ دولاب. [ چ َ خ ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چرخاب. چرخ چاه. چرخ دلو. چرخ جر. چرخی که یک یا چنددلو پرآب را از چاه برکشد. نوعی چرخ چاه که بر سر چاه آب نصب کنند و آنرا بوسیله چند مرد زورمند یا بوسیله اسب و شتر و گاو بحرکت آورند و یک یا چند دلو بزرگ پرآب را از چاه بالا کشند. نوعی چرخ مخصوص آب کشیدن از چاه که چند دلو آب را بدان بندند و آن را بوسیله آدمی یا اسب و شتر و گاو بحرکت آورند تا دلوهای پرآب را از چاه بالا آورد و دلوهای خالی را بدرون چاه فرستد. رجوع به چرخ چاه و چرخ دلو و چرخ جر شود.

معنی کلمه چرخ دولاب در فرهنگ فارسی

چرخاب ٠ چرخ دلو چرخی که یک یا چند دلو پر آب را از چاه برکشد ٠

جملاتی از کاربرد کلمه چرخ دولاب

گهی از ناله ام چون چرخ دولاب که از سرگشتگی چون آسیابم
ندیده کس به زیر چرخ دولاب که آتش زنده بیرون آید از آب
به چرخ افتاد همچون چرخ دولاب همی لرزاند خود را هم چو سیماب
نگه کن درین چرخ دولاب گرد که چون هر زمان می برد آب مرد
غافل از گردش چرخ دولاب که به طهران کشد از دولابم
ز نوک سنان چرخ دولاب رنگ ز پرگار گردش فرو مانده لنگ