کالون. ( ع اِ ) صورت دیگری از کلون. ج ، کوالین. ( از دزی ج 2 ص 435 ). قفل. جفت. کالون. [ کال ْ وَ ]( اِخ ) ژان. ( 1564-1509 م. ). در نوایُن از ایالت پیکاردی بدنیا آمد و در ژنو بدرود حیات گفت. در اوایل منشی اسقف نواین بود و بعلت تکفل عائله زیاد با تنگدستی میگذراند. در سال 1523 م. برای ادامه تحصیل به دانشگاه پاریس اعزام شدو در علوم مختلف عصر آشنایی پیدا کرد، و به تشویق پدرش به تحصیل علوم دینی پرداخت و در امور کلیسایی وارد شد. سپس پدرش تغییر فکر داد و فرزندش را به مطالعه حقوق واداشت و او را به دانشگاه اورلئان و بورژ اعزام کرد. در شهر بورژ با wo Melchior آلمانی یونان دوست آشنایی نزدیک یافت و در شهر اورلئان بوسیله پسرعمویش Olivetan Robert با عقاید جدید آشنا شد، لیکن معلوم نیست که آنها را در این موقع پذیرفته باشد. از سال 1533 م. پیوندهای خود را با مذهب کاتولیک گسست و در شهر پاریس گفتاری ایراد نمود که در آن عقاید جدیدش منعکس است. در نخستین ماههای سال 1534 م. بطور قطعی به مذهب پروتستان گروید و در سال 1535 در شهر بال کتاب خود را بنام «اساس مسیحیت » بانجام رسانید.این کتاب ابتدا در ماه مارس سال 1536 به زبان لاتینی و سپس در سال 1541 به زبان فرانسه انتشار یافت. در آن فاصله کالون برای تدریس علم کلام به ژنو احضار شده بود. لیکن در سال 1538 م. چون به ایجاد تحولاتی در آداب و رسوم شهر و برقراری انضباط شدید اقدام نموده بود از آنجا تبعید شد. در عقاید خود بسیار متعصب بود و پس از بازگشت مجدد به ژنو این شهر را به دژ استوارمذهب پروتستان مبدل ساخت و حریفان خود را با شدت عمل مورد تعقیب قرار داد و از جمله قربانیان تعصب او Gruet Jacques و بخصوص Servet Michel است که در سال 1553 سوزانده شد. در پنجم ژوئن سال 1559 م. فرهنگستان ژنو را تأسیس نمود و این فرهنگستان بزودی به یکی از کانونهای درخشان علم مبدل گردید. در عین حال عقاید خود را در خارج نیز منتشر میساخت و با فرانسه ، هلند، اسکاتلند، انگلستان و لهستان در مکاتبه بود و شاگردانی پرورش میداد که در نقاط مختلف کلیساهایی دایر میکردند. بر اثر همین تلاشهای فوق العاده نیروی جسمانی خود را از دست داد و در 27 مه 1564 م. درگذشت. از ازدواج او در سال 1540 م. فرزندی به دنیا آمد که در سنین کودکی درگذشت. کالون یکی از نویسندگان قرن 16 است و با بیان دقیق و فصیح علم کلام را تقریر میکند و دارای منطق قوی است. از او علاوه بر کتاب فوق الذکر یک رساله و یک تفسیر مذهبی و نامه هایی باقیمانده است.
معنی کلمه کالون در فرهنگ فارسی
ژان - پیشوای نهضت مذهبی و رفرم فرانسه کرسی پادکاله در داستان بولونی - ف. ۱۵۶۴ م . ) . وی مبلغ اصول عقاید [ رفرم ] در فرانسه و سویس بود . کالون در ژنو اقامت گزید ( ۱۵۴۱ ) و در آنجا جمهوریی دینی تاسیس کرد و همانجا در گذشت . کالون موجد فرقه ایست که بنام خود او کالوینیسم نامیده شده و پیروان او را اکالوینیست گویند . قفل چفت
جملاتی از کاربرد کلمه کالون
چون سوئیس پناهگاه ستمدیدگان بود، پروتستانهای آلمان و فرانسه و هلند و انگلستان و اسکاتلند بدانجا رهسپار شدند و عقاید کالون دربارهٔ دین و آموزشوپرورش همگانی در آنان بسیار تأثیر کرد و تحت این تأثیر به میهن خود بازگشتند و در اشاعهٔ آن عقاید کوشیدند. برای نمونه، یکی از کسانی که تحت نفوذ کالون قرار گرفت و در اسکاتلند علم طغیان و تجدد دینی را برافراشت جان نکس بود که موجب تأسیس دبستانهای مجانی در اسکاتلند شد و چنان تأثیر کرد که اخلاق و دانش اهالی، بهویژه تودهها، ترقی کرد و این کشور را در زمینهٔ تحصیلات ابتدایی دویست سال از انگلستان پیش انداخت.
دیوار در محوطه دانشگاه ژنو است (دانشگاهی که توسط ژان کالون تأسیس شد) و به مناسبت چهارصدمین سالگرد تولد کالون و سیصد و پنجاهمین سالگرد تأسیس دانشگاه ساخته شد. این بنا در دیوارهای قدیمی شهر ساخته شدهاست.
آرمینیوس تا آخر عمر کوتاه خود در سال ۱۶۰۹ مورد تهاجم پیروان ژان کالون بود، اما از نظر خود دست برنداشت.
وی الهیات را از تئودور دو بز -جانشین کالون و یکی از رهبران معترضان فرانسه- آموخت. در سال ۱۵۸۹ از وی خواسته شد تا از آموزه ژان کالون در مورد «ازپیش برگزیدگی» در برابر حملات «کورنهرت» دفاع کند؛ اما پس از داغ شدن بحث، دریافت که پیرو نگرش کورنهرت شدهاست.
ژان کالون نامی است که او بعدها پس از مدتی تحصیل در دانشگاه برای خود برمیگزیند. نام اصلی او ژان کاووَن بود. یکی از افرادی که بیشترین تأثیر را در روند زندگی ژان کالون داشت، پدرش، مدیر مالی در کلیسای کاتولیک بود. او میخواست فرزندش کاهن کلیسای کاتولیک شود. در سال ۱۵۲۳، یعنی زمانی که فقط چهارده سال سن داشت، برای یادگیری زبان لاتین در «کلژ دو لا مرش»[یادداشت ۱] راهی پاریس شد. بعد از چند ماه او برای ادامهٔ تحصیل به «کلژ دو مونتِی»[یادداشت ۲] رفت که در دروس الهیات بسیار سختگیر بود. وی در آنجا علوم مقدماتی را به خوبی آموخت.
پس از جنگ، اصلاحات نکر مخالفانی برای او به وجود آورده بود؛ او از پادشاه درخواست کرد که یا تمام و کمال حمایتش کند، یا استعفایش را بپذیرد. لوئی شانزدهم گزینه دوم را برگزید. با این وجود، خلاصهٔ مالی هزینههای سلطنت که نکر در سال ۱۷۸۱ منتشر کرده بود، به کتابی پرفروش تبدیل شده و بهطور بیسابقهای درآمدها و هزینهها را عمومی کرده بود. اگرچه نکر مدعی بود که دخل از خرج در زمان او فزونی یافتهاست، اما منتقدان میگفتند او هزینههای جنگ را لحاظ نکردهاست. پس از نکر، کالون به عنوان وزیر مالیه منصوب شد. او وعده میداد از طریق رشد اقتصادی—و نه اصلاحات—ثبات مالی به ارمغان خواهد آورد. اما دیر نبود زمانی که کالون در سال ۱۷۸۶ هشدار داد ورشکستگی انتظار کشور را میکشد.
در پاییز ۱۵۵۴، فاکس به فرانکفورت نقل مکان کرد و در آنجا به عنوان واعظ کلیسای انگلیسی به پناهندگان خدمت میکرد. در آنجا او ناخواسته به یک جدال تلخ الهیاتی کشیده شد. یک جناح طرفدار سیاست کلیسا و عبادت کتاب نمازنامه عام بود، در حالی که گروه دیگر از الگوهای اصلاح طلبانه تر که توسط کلیسای ژنو ژان کالون ترویج میشد، حمایت میکردند. گروه دوم، به رهبری جان ناکس، توسط فاکس حمایت میشد. البته گروه اول نیز توسط ریچارد کاکس رهبری میشد. سرانجام ناکس که به نظر میرسد بزرگورانه تر برخورد میکرد، اخراج شد و در پاییز ۱۵۵۵، فاکس و حدود بیست نفر دیگر فرانکفورت را ترک کردند.
لوتر و کالون هر دو اظهار کردند که شر عاقبتی از هبوط بشر و گناه نخستین است. کالون، با این حال، با باور به قسمت (قضا و قدر) و قدرت مطلق، اعتقاد داشت که هبوط بخشی از نقشه خداست. لوتر شر و گناه نخستین را بهعنوان میراثی از آدم و حوا نگریست، که از تکوینشان به تمام نوع بشر منتقل شد، و اراده بشر را به در خدمت گناه بودن مقید کرد، چیزی که طبیعت عادلانه خداوند آن را بهعنوان عاقبت بیاعتمادی (یا سوءظنشان) روا داشته است، اگرچه خدا برنامه رستگاری انسان از طریق عیسی مسیح را ریخته است. نهایتاً انسانها ممکن است قادر نباشند تا این برنامه را درک و تشریح کنند.
الوین پلانتینگا در سال ۱۹۳۲ در ایالت میشیگان آمریکا متولد شد. پدر وی دانشآموخته فلسفه و وابسته به کلیسای اصلاحشده بود. الوین هم راه پدر را در پیش گرفت و در کالج کالون به آموزش فلسفه پرداخت. وی در این باره میگوید: جاذبه کالج کالون برای ترکیب فعالیت جدی فلسفی با علاقه و دل بستگی اصیل دینی بود. مسئله مهم در این کالج یافتن ربط و نسبتهای فعالیت علمی و عقلانی با حیات دینی بود.
برای ترویج فرهنگ، او در ژنو آموزشگاههایی بهنام «کلژ»[یادداشت ۳] برپا کرد و کردریوس،[یادداشت ۴] استاد پیشین خود، را به مدیری یکی و معلمی یکی دیگر از آنها گماشت. آموزشگاهی که کردریوس در آن تدریس میکرد نمونهٔ آموزشگاههایی است که بهوسیلهٔ کالون برپا شد و زیرنظر وی اداره میشد. این مدرسه هفت کلاس داشت. پس از یاد دادن الفبا و صداها از روی کتاب شرعیات بهزبان لاتین و فرانسوی، خواندن و صرفونحو میآموختند، سپس به آثار ویرژیل و سیسرون و اووید و ژولیوس سزار و تیتوس لیویوس و انشای لاتین میپرداختند. زبان یونانی از کلاس چهارم آغاز میشد و علاوهبر خواندن آثار گزنفون و هومر و دموستنس کتاب مقدس را از روی متن اصلی قرائت میکردند.