چرخ دوار

معنی کلمه چرخ دوار در لغت نامه دهخدا

چرخ دوار. [ چ َ خ ِ دَوْ وا ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آسمان. ( ناظم الاطباء ). کنایه از آسمان و فلک. چرخ. چرخ گردنده. چرخ گردان :
بدل از مکر و از حسد دورند
حاصل دهر و چرخ دوارند.ناصرخسرو.رجوع به چرخ دولابی شود.
|| بخت ناپایدار. ( ناظم الاطباء ). کنایه از بخت و اقبال ، که بی ثبات و ناپایدار است.

معنی کلمه چرخ دوار در فرهنگ فارسی

آسمان ٠ کنایه از آسمان و فلک

جملاتی از کاربرد کلمه چرخ دوار

بر چرخ بگشاده کمین، داغش نهاده بر سرین هان عین عید اینک ببین بر چرخ دوار آمده
زحجت پند بشنو کاگه است او ز رسم چرخ دوار ستمگار
به پیش رفعت او چرخ دوار کمان حلقه ای بر روی دیوار
ایستگاه فضایی ویجر یا ایستگاه ویجر یک ایستگاه فضایی چرخ دوار پیشنهادی است که ساخت آن در سال ۲۰۲۶ آغاز می‌شود. هدف این ایستگاه فضایی ایجاد اولین هتل فضایی تجاری است.
قطره‌ای باشد ز دریای ضمیر همتش هر چه استظهار زیر چرخ دوار آورد
دگر باره ز دور چرخ دوار زوال و عصر و مغرب شد پدیدار
سرمایه مستی منم هم دایه هستی منم بالا منم پستی منم چون چرخ دوار آمدم
جز خراش دل چه دارد چرخ دوار از فسون عقدهٔ ما هم نیاز ناخن بی‌چنگلی
هر کس به کف کرده ملی، هر دل شکفته چون گلی وز کوس هر سو غلغلی در چرخ دوار آمده
رسد خور چون به اوج چرخ دوار به سوی مغربش سازد نگونسار
پی خدمت به پیشش چرخ دوار به یک پا ایستاده همچو پرگار