کارنتان

معنی کلمه کارنتان در لغت نامه دهخدا

کارنتان. [ رِ ] ( اِخ ) کرسی نشین کانتن مانش بخش «سن لو» . سکنه 3641 تن. بندری در ساحل «اوو» ، «توت » و کانال «اِ- توت » . راه آهن دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه کارنتان

کمپانی در نبرد کارنتان می‌جنگد و چندین نفر از افراد خود را از دست می‌دهد. شایعاتی مبنی بر اینکه «رونالد اسپیرز» گروهی از زندانیان آلمانی را کشته‌است به گوش می‌رسد. سرباز «آلبرت بلیت» توسط وینترز در جریان نبرد خونین گولچ به عملیات تشویق می‌شود. چند روز بعد، بلیت در حین گشت زنی توسط یک تک تیرانداز از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و هرگز از زخم‌هایش بهبود نیافت و در سال ۱۹۴۸ درگذشت.