پلاگر
معنی کلمه پلاگر در دانشنامه عمومی
پلاگر اغلب در مناطقی رخ می دهد که دچار فقر، قحطی و سوءتغذیه هستند و رژیم غذایی افراد حاوی مقداری ناکافی از پروتئین حیوانی است ( همچون مصرف ذرت به جای گوشت ) .
این بیماری در شمال ایتالیا پوستِ زبر ( به ایتالیایی: pelle rugosa ) نامیده می شد، و واژهٔ پلاگر از همین گرفته شده است.
در اثر گرفتن این بیماری پوست دست، پا و صورت می ترکد، فرد عصبانی و ترسو می شود و در آخر تبدیل به دیوانگی و مرگ می شود.
پلاگر بیشتر در کشورهای فقیر و قحطی زده چون کشورهای آفریقایی شایع است. این بیماری در چین، اندونزی و مکزیک دیده می شود.
پلاگر می تواند در افرادی که همچون جمعیت های آمریکای جنوبی از ذرت به عنوان غذای اصلی استفاده می کنند شایع باشد. ذرت به تنهایی دارای مقدار کمی تریپتوفان و نیاسین است. با این وجود، در صورتی که در یک محلول قلیایی چون کلسیم هیدروکسید پخته شود، این کمبود تصحیح می شود. این شیوهٔ پخت بیشتر در بومیان آمریکا رواج دارد.
کشت و مصرف ذرت از گذشته در میان جمعیت های آمریکای جنوبی رواج داشت. بومیان این مناطق شیوهٔ خاصی برای پخت این گیاه داشتند: ذرت باید در یک محلول قلیایی همچون کلسیم هیدروکسید پخته می شد و سپس مصرف می گردید. امروزه نشان داده شده است که با این عمل، نیاسین مورد نیاز بدن جذب آن می شد، و بنابراین احتمال ابتلا به پلاگر کاهش می یافت. با این وجود، هنگامی کشت ذرت در نقاط دیگری از جهان رواج یافت، این طرز پخت به کنار گذاشته شد، چرا که فایدهٔ آن مشخص نبود. به این ترتیب، پلاگر در افرادی که ذرت را به عنوان غذای اصلی مصرف می کردند، ولی آن را به شیوهٔ سنتی نمی پختند شایع شد.
پلاگر برای نخستین بار در سال ۱۷۳۵ در اسپانیا توسط یک پزشک توصیف شد. این بیماری در شمال ایتالیا نیز بسیار شایع شد، و نام آن پوستِ زبر نهاده شد. از آن جا که پلاگر بیش تر در مناطقی که از ذرت به عنوان غذای اصلی استفاده می کردند شایع بود، سال ها گمان بر این بود که این گیاه حامل بیماری یا حاوی ماده ای سمی است. این اعتقاد بعدها که مشاهده شد پلاگر در میان مردم ساکن آمریکای مرکزی ( که ذرت غذای اصلی آن ها بود ) بسیار کم است، به کنار گذاشته شد.
معنی کلمه پلاگر در دانشنامه آزاد فارسی
بیماری ای مزمن. غالباً در مناطقی نیمه گرمسیری دیده می شود که غذای عمدۀ ساکنان آن ذرت باشد. بیماری براثر کمبود اسید نیکوتینیک، یکی از ویتامین های گروه ب، پدید می آید. این ماده غالباً در غذاهای پروتئینی، لوبیا، نخود، و مخمر یافت می شود. علایم بیماری عبارت اند از اسهال، بثورات پوستی، و آشفتگی های ذهنی.
جملاتی از کاربرد کلمه پلاگر
با وجود این مشاهدات، یافتههای جوزف گلدبرگر، مورد تردید مقامات علمی و سیاسی وقت قرار گرفت. مخالفان نظرات گلدبرگر ادعا کردند که اعمال آزمایش بیماریزا روی زندانیان اخلاقی نیست. اما بسیاری این مخالفت را ناشی از اوضاع سیاسی وقت میدانستند؛ زیرا حتی اگر نظرات جوزف گلدبرگر، صحت داشت و این بیماری معلول سوء تغذیه بود، با این حال امکان بهبود کیفت خوراک عمومی از نظر اقتصادی وجود نداشت. این شرایط گلدبرگر را به شدت برانگیخت. در سال ۱۹۱۶ میلادی او در یک واکنش در برابر کسانی که بیماری پلاگر را همچنان مسری میدانستند، ۱۶ داوطلب، از جمله خودش وهمسرش را با تزریق خون از افراد مبتلا به پلاگر، در معرض بیماری قرار داد، اما هیچیک از داوطلبان به بیماری پلاگر مبتلا نشدند.
دوران شیرخوارگی یا کودکی: علائم شامل اختلال رشد، ضایعات پوستی قرمز رنگ و پوستهدار مشابه بیماری پلاگر در نواحی باز و حساس به نور بدن و گاهی ضایعات پوستی وزیکولی و تاولی یا قرمز رنگ همراه با نواحی بدون رنگدانه در مناطق مبتلا است. التهاب زبان، عدم تعادل مخچهای که ممکن است حملهای بوده و بیمار در طول حملات بیثبات است، آهسته بودن تکامل، ترمور، نیستاگموس، دوبینی، سردرد پایدار، علائم روانی شامل بیثباتی خفیف احساسی تا دلیریوم شدید، هذیان، توهم و از دست دادن شخصیت هم در بیماران روی میدهد.
علاوه بر هیپوآلبومینمی و هرگونه عارضه ای که منجر به کاهش آلبومین خون میشود (سندرم نفروتیک، سوءتغذیه) خطوط مرکل در جریانِ شیمیدرمانی، ایدز، مراحل پایانی بیماریهای کلیه، همودیالیز، لنفوم هاجکین، پلاگر و کمخونی داسیشکل هم ممکن است بهوجود آید.
اگر چه یافتههای گلدبرگر، همبستگی روشنی بین رژیم غذایی و بیماری پلاگر نشان میداد اما عامل ایجاد بیماری به صورت دقیقی مشخص نشده بود. بعدها در سال ۱۹۳۷ کنراد الوجم متوجه شد که پلاگر به دلیل کمبود ویتامین ب همراه با کاهش سطح اسید آمینه تریپتوفان عارض میشود. گلدبرگر در هنگام این اکتشاف جدید، دیگر زنده نبود.
در این مطالعات ۹ ماهه ۱۱ زندانی داوطلب، تحت رژیم سخت و فاقد پروتئین حیوانی قرار گرفتند. بعد از گذشت ۶ ماه، ۵ نفر بیمار شدند و نشانههای بیماری پلاگر در آنها مشاهده شد.
در قدیم بیماریهایی مثل نرمی استخوان یا راشیتیسم یا پلاگر شناسایی شده بودند که مداوای آنها با خوردن روغن ماهی و گوشت و شیر تازه انجام میگرفت.
در سال ۱۹۱۴ دولت ایالات متحده آمریکا از جوزف گلدبرگر، در خواست کرد تا یک بیماری پوستی به نام پلاگر را تحت مطالعه قرار دهد. بر خلاف بعضی از کارشناسان وقت که بیماری پلاگر را نتیجه عفونت میکروبی میدانستند؛ جوزف گلدبرگر، پیش فرض خود را بر سوء تغذیه بنا کرده بود.