یک ساعتی

معنی کلمه یک ساعتی در لغت نامه دهخدا

یک ساعتی. [ ی َ / ی ِ ع َ ] ( ص نسبی ) یک ساعته. در مدت یک ساعت. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به یک ساعته شود.

معنی کلمه یک ساعتی در فرهنگ فارسی

یک ساعته در مدت یک ساعت

جملاتی از کاربرد کلمه یک ساعتی

هیچ افتدت ای جان که مرا برخیزی یک ساعتی از راه جفا بر خیزی
نباشد اگر پردة هوش پیش توان دید یک ساعتی روی خویش
زین سخن یک ساعتی اندیشه کرد گفت فرمان آمد از دادار فرد
مشو از یاد حق یک ساعتی ای سیدا غافل که می‌گردد مربی در دو عالم ذکر یارب‌ها
هرکه او یک لحظه آزار تو را دارد حَلال لذت یک ساعتی بر عمر او گردد حرام
امشب که مهمان منی، فردا که خواهد زیستن؟ بگذار تا یک ساعتی می بینم اندر روی تو
مصلحت آنست تا یک ساعتی قوتی گیرند و زور از راحتی
می‌گشته‌ام بی‌هوش من تا روز روشن دوش من یک ساعتی ساران کو یک ساعتی پایان کو
فیلم‌برداری از ۲۵ آوریل ۲۰۱۱ در آلبوکرکی، نیو مکزیکو کلید خورد. در ژوئن، یکی از بدلکاران به نام جرمی فیتزگرالد بعد از پریدن از ساختمانی به ارتفاع ۱۰ متری از ناحیهٔ سر مصدوم شد و سخنگوی مارول در مصاحبه‌ای با تی‌ام‌زد دات‌کام، خبر داد که علی رقم صدمهٔ فیتزگرالد، او به کارش ادامه خواهد داد. ماه بعد، بخش دوم فیلم‌برداری در فاصلهٔ یک ساعتی خارج از پیتسبورگ، پنسیلوانیا در منطقهٔ باتلر شروع شد. همچینی صحنه‌های تعقیب و گریز نیز در غارهای قارچ واقع در ورثیگتون، پنسیلوانیا، بزرگ‌ترین مزرعه پرورش قارچ دنیا، گرفته شد.
و بگتگین حاجب، داماد علی دایه، بدهلیز آمد و بنزدیک امیر برفت و یک ساعتی ماند و بدهلیز بازآمد و محتاج امیر حرس‌ را بخواند و با وی پوشیده سخنی بگفت، وی برفت و پیاده‌یی پانصد بیاورد و از هر دستی با سلاح تمام و بباغ بازفرستاد تا پوشیده بنشستند. و نقیبان هندوان‌ بیامدند و مردی سیصد هندو آوردند و هم در باغ بنشستند.
چرا ایستاده یی ای سیدا چون سرو پا در گل درین گلزار نتوان ساختن یک ساعتی منزل