معنی کلمه گرماب در لغت نامه دهخدا
گرماب. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 42 هزارگزی جنوب باختری چکنه بالا. هوای آن معتدل و دارای 206 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات ، تریاک ، شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه آن مالرو است. دارای آب معدنی است. مزار شاهزاده حسین اصغر در کوه فیروز نزدیک این ده واقع است. گدار سی سرباز در شمال این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گرماب. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ربعشامات بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع در 62 هزارگزی جنوب ششتمد. هوای آن سرد و منقطه ای است کوهستانی دارای 10 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گرماب. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چری بخش حومه شهرستان قوچان ، واقع در 36 هزارگزی شمال باختری قوچان. هوای آن سرد، دارای 66 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گرماب. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پشت آربابا بخش بانه شهرستان سقز، واقعدر 26000گزی جنوب باختری بانه و 3000گزی مرز ایران و عراق. هوای آن سرد، دارای 220 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و گزانگبین و ماذوج ، قلقاف ، کتیرا و محصول جنگلی. شغل اهالی زراعت و زغال فروشی است. راه آن مالرو است. پاسگاه مرزبانی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).، ( گرم آب ) گرم آب. [ گ َ ] ( اِ مرکب ) آب گرم معدنی.
گرم آب. [ گ َ ]( اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه وارداک شهرستان مشهد واقع در 61 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2هزارگزی شمال راه شوسه مشهد به قوچان. هوای آن معتدل و دارای 9 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).