گردون سیر

معنی کلمه گردون سیر در لغت نامه دهخدا

گردون سیر. [ گ َ س َ / س ِ ] ( ص مرکب ) مسافر در آسمانها. ( ناظم الاطباء ). گردون سوار.

معنی کلمه گردون سیر در فرهنگ فارسی

مسافر در آسمانها گردون سوار .

جملاتی از کاربرد کلمه گردون سیر

شد زمین گیر از علایق، جان گردون سیر ما کشتی ما از گرانی دل ز ساحل برنداشت
خاکساری دانه را بال و پر نشوونماست بال گردون سیر از بی دست وپایی یافتم
هلال نعل ستاره ستام گردون سیر جهان نورد و زمان سرعت و زمین پیماست
شهپر پرواز گردون سیر سامان می دهیم زیر گردون گردو روزی چون مسیحا مانده ایم
شوخ چشمان ختن را پای گردون سیر نیست لامکان پر گرد وحشت از رم آهوی کیست؟
نمی‌گویم به گردون سیر کن یا بر هوا بنگر نگاهی ‌کرده‌ای ‌گل تا توانی پیش پا بنگر