کارتیل

معنی کلمه کارتیل در لغت نامه دهخدا

کارتیل. ( اِخ ) شهری از گرجستان. و ولات گرجستانات متعلّقه به ایران ، گرجستان ، کارتیل و کاخت و تفلیس است. ( تذکرة الملوک چ 2 ص 5 ) : ارکلی خان والی گرجستان ، کاخت و کارتیل مقدمش را گرامی و او را به تفلیس برده منزلی مرغوب به جهت او مهیا و جمعی را به خدمت و پرستاریش مأمور ساخت. ( مجمل التواریخ گلستانه ص 348 ). رقم اشفاق آمیز بارکلی خان والی کاخت و کارتیل در طلب آزادخان به جانب گرجستان روانه ساخت. ( ایضاً مجمل التواریخ ص 349 ). و رجوع به لغت کاخت شود.

معنی کلمه کارتیل در فرهنگ فارسی

یکی از دو ولایت مهم و بزرگ گرجستان که سلسله ای از امیران بر آن حکومت میکردند و در عهد صفوی تابع ایران بودند .

جملاتی از کاربرد کلمه کارتیل

تاوادی‌ها (به گرجی: თავადი) طبقه‌ای از نجبای تحت فرمان مستقیم پادشاهان و اسقف‌ها در گرجستان بودند که تمام مقامات کلیدی دربار مرکزی و همه اختیارات نظام درباری را در دست داشتند. آن‌ها تعدادی از خانواده‌هایی بودند که موفق به تشکیل حکومت‌های نیمه مستقل در پادشاهی کارتیل می‌گردیدند.