معنی کلمه یکاد در دانشنامه اسلامی
معنی لَا یَکَادُ یُبِینُ: هرگز نمیتواند مقصود خود را تفهیم کند - نمیتواند روشن و گویا سخن گوید (نزدیک نیست به این که روشن و گویا سخن بگوید)
معنی لَا یَکَادُ یُسِیغُهُ: نمی تواند آن را به آسانی فرو برد( یُسِیغُهُ از سوغ است ، وقتی گفته میشود : ساغ الطعام و الشراب یعنی غذا و شراب روان شد و این را وقتی گویند که شراب (مایعات آشامیدنی ) گوارا باشد ، و به آسانی در گلو رود.نزدیک نیست به اینکه به آسانی فرو برد )
معنی إِن: اگر- حرف نفی (دراین صورت بعد از آن إلّا یا لمّا می آید) - محققاً (در این مورد مخفف إنَّ می باشد مانند "وَإِن یَکَادُ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُواْ ﭐلذِّکْرَ ")
معنی یُزْلِقُونَکَ: تورا بلغزانند - تورا بیندازند - تو را بکشند (کلمه زلق به معنای زلل و لغزش است ، و ازلاق به معنای ازلال ، یعنی صرع است ، و کنایه است از کشتن و هلاک کردن . و معنای عبارت "وَإِن یَکَادُ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا...
ریشه کلمه:
کود (۲۴ بار)
از افعال مقاربه و به معنی نزدیکی است «کادَیَفْعَلُ» یعنی نزدیک است بکند و هنوز نکرده است اسمش مرفوع و خبرش منصوب باشد . نزدیک بود مرا بکشند. راغب گفته اگر حرف نفی با آن باشد اشاره است که چیزی واقع شده ولی نزدیک بود که واقع نشود مثل . یعنی آن را ذبح کردند و نزدیک نبودند که بکنند (به اکراه و ناراحتی انجام دادند) و مثل . در قاموس گوید: کاد به معنی اراده آید . یعنی قیامت آمدنی است میخواهم آن را مخفی دارم و مثل «عَرَفَ مایَکادُ مِنْهُ» یعنی آنچه از او اراده میشود دانسته است. در اقرب الموارد آن را از معانی «کادَ» شمرده است در صحاح نیز آن را از بعضی نقل کرده است. این معنی مورد تصدیق طبرسی است و در ذیل آیه فوق آن را اراده معنی کرده و گوید: ثعلب گفته این اجود اقوال و قول اخفش است. * . بعضیها گفتهاند «یَکَد» در آیه صله و زاید است و تقدیر آن «لَمْ یَرَها» است چنانکه در قاموس و اقرب هست در مجمع آن را از فراء نقل کرده و گوید: حسن و اکثر مفسران گفتهاند: آن نفی رؤیت و نفی قرب رؤیت است یعنی چون دستش را بیرون آورد آن را نمیبیند و به دیدن آن نزدیک نمیشود. به نظر نگارنده: این معنی بهتر است. کاد در قرآن مجید به صیغه مضارع از قبیل یکاد، تکاد، یکادون و غیره نیز آمده است.