یک گوشه

معنی کلمه یک گوشه در لغت نامه دهخدا

یک گوشه. [ ی َ / ی ِ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) جا یا چیزی که دارای یک کنج باشد. با زاویه واحد.

معنی کلمه یک گوشه در فرهنگ فارسی

(صفت ) چیزی که دارای یک کنج باشد٠

جملاتی از کاربرد کلمه یک گوشه

چو وا پرداخت از شیرین و خسرو به هر یک گوشه نقشی ساخت از نو
این تبلیغات با نمای دید پرنده از کلیسای جامع عیسی نجات‌دهنده و میدان مانژنایا از نمای هتل چهار فصل مسکو پس از بارش برف اخیر شروع می‌شود. سپس گورباچف همراه با نوه‌اش آناستازیا ویرگانسکایا با چتر در میان برف قدم می‌زند در حالی که کلیسای جامع سن باسیل در پس‌زمینه قابل مشاهده است. آنها وارد رستوران پیتزا هات در میدان سرخ می‌شوند و پشت میزی در یک گوشه می‌نشینند.
تعالی الله اگر مصرست اگر شام بود یک گوشه باز این محشر عام
بدل روباه گفتا ترکِ غم گیر چو زنده ماندهٔ یک گوشه کم گیر
کمربسته قلواد زرین کلاه ستاده به یک گوشه بارگاه
حصار نام یک گوشه است در ردیف موسیقی ایرانی که از آن هم در دستگاه سه‌گاه و هم در دستگاه چهارگاه نام برده می‌شود. گوشه‌ای با نام مشابه در دستگاه ماهور نیز وجود دارد اما «حصار ماهور» با گوشهٔ حصار در دستگاه‌های دیگر، تفاوت بنیادین دارد.
کشت ما را حاصل، این یک خوشه بود عالم ما، اندرین یک گوشه بود
پتکانه‌های شکلی، به لحاظ سازه‌ای رفتلری به مانند مقرنس دارند و مانند آن‌ها از سازه اصلی آویزان اما به لحاظ هندسی با آن‌ها متفاوت هستند. مهم‌ترین تفاوت پتکانه‌های تزیینی با مقرنس آن است که عمدتاً از تاسه‌های عمودی تشکیل شده‌اند و عناصر افقی (تخت) ندارند. پتکانه‌ها شکلی انواع مختلفی دارند و از یک گوشه سازی کوچک تا پوشش‌های فضاهای بسته یا نیمه باز یا پوشش محراب‌ها، لبه نعلبکی مناره‌ها را شامل می‌شوند.
خانواده یوری در خیابان کوتوزوفسکی مسکو زندگی می‌کردند که سوسلوف و برژنف نیز در آنجا سکونت داشتند. به دلیل مشکلات سلامتی، تاتیانا در زمانی که آندروپوف دبیرکل حزب کمونیست بود، وظایف رسمی را انجام نداد و به عنوان یک گوشه نشین در آپارتمان آنها زندگی می‌کرد. او در سال ۱۹۹۱ درگذشت.
شکل دوم نمونه‌ای از یک قطعه آزمایشی را نشان می‌دهد که در حالت پیچشی ارتعاش می‌کند. فرکانس طبیعی این ارتعاش برای مدول برشی مشخص است. برای به حداقل رساندن استهلاک قطعه آزمایش، باید در مرکز هر دو محور حمایت شود. تحریک مکانیکی باید در یک گوشه انجام شود تا به جای خم کردن تیر آن را بپیچاند.
شد مکه به مرتبت سپاهان که دروست یک گوشه و صدهزار حسان سخن
شدی یک ماه در یک گوشه مستور چو دیدی سایه ای ناگاه از دور
یک گوشه گلستان بود بر لاله و ریحان بود یک گوشه شبستان بود، پر ماه شبستانی
بسوی ملک چون کردی دمی رای ز شادروانت شد یک گوشه از جای
اتاق استودیوهای رادیو کرمانشاه ۲۰ متری یا ۳۰ متری و کوچک بودند. اوج صدای حسن زیرک خیلی بالا بود، میکروفون صدای ایشان را نمی‌کشید و در ضبط صدا مشکل پیش می‌آمد؛ برای همین میکروفون را یک گوشه گذاشته بودند و حسن زیرک در یک گوشه دیگر و ارکستر در گوشه دیگری بود. آنجا آقای «آجیل چی» مسئول ضبط آهنگ بود و کار را ضبط کرد.
به یکی گوشه ام از میکده گر بار دهند دلق و سجاده تزویر به یک گوشه نهم
بسته‌نگار نام یک گوشه در ردیف موسیقی ایرانی و همچنین نام یکی از مقام‌های خانوادهٔ سه‌گاه در موسیقی ترکی و عربی است.
جعبه به گونه‌ای انتقال می یابدکه مرکز آن در مبدا باشد، سپس به مکعب واحدی که با داشتن گوشه کمینه در (−1,−1,−1) و یک گوشه بیشینه در (1,1,1) تعریف می‌شود، مقیاس می‌شود.
تحریرها از نظر طول هم به دو دستهٔ کوتاه و بلند تقسیم می‌شوند. تحریرهای کوتاه روی آخرین هجای یکی از واژه‌های شعر ادا می‌شوند در حالی که تحریرهای بلند مستقل از شعر و در ابتدا، میانه یا انتهای اجرای یک گوشه اجرا می‌شوند و مدت زمان بیشتری به آن‌ها اختصاص می‌یابد.
حزین یک گوشه است که در ردیف موسیقی ایرانی در چند دستگاه مختلف طبقه‌بندی می‌شود.