یک چشمه. [ ی َ / ی ِ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) ( از: یک + چشمه ) یک نمونه. بخشی. گوشه ای. انموذجی : یک چشمه از فنون کشتی گیری عرضه کرد. - یک چشمه کار ؛ کار خوب و آراسته. ( آنندراج )( غیاث ). - یک چشمه کردن ؛کنایه از زیب و زینت کردن. ( آنندراج ) : عروس صبحدم یک چشمه کرده به بام چارمین ایوان برآمد.میرخسرو ( از آنندراج ). یک چشمه. [ ی َ / ی ِ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) ( از: یک + چشم + َه ) یک چشم. واحدالعین : سحرگه که یک چشم یابد کلید به آیین یک چشمه آید پدید.نظامی.مَسْحاء؛ زن یک چشمه. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه یک چشمه در فرهنگ فارسی
یک نمونه بخشی
جملاتی از کاربرد کلمه یک چشمه
وی به بررسی قطعه بتاولتائیک حاصل از ساندویچ شدن یک چشمه بتازا در پیوند مادهٔ نیمرسانا پرداخت.
نسیمش هست چون باد بهاری ز هر یک چشمه اش صد بحر جاری
عشق است که اندر دو جهان راه نجات است بحریست که یک چشمه از آن آب حیات است
در میان بادیه گیرم وطن بر سر یک چشمه باشم خیمه زن
از انتظار دیده یعقوب باختن یک چشمه متاع بود از دکان مرا
این روستا دارای جاذبه های گردشگری فراوانی هست.ازجمله آنها کوه اوجاق داغی که یکی ازبلندترین کوه های شهرستان چاراویماق هست.دارای طبیعت و چشمه های فراوان از جمله آن یک چشمه به اسم ایشگع بولاغی که آب این چشمه برای ازبین بردن سنگ کلیه مفیدهست.من ازشما گردشگران درخواست دارم حتما درفصل بهار وتابستان به این روستا سربزنید.
انسانها از حدود ۱۰۰۰۰ سال قبل از میلاد در صحرای بلک راک حضور داشتهاند. در حدود سال ۱۳۰۰ پس از میلاد، اهالی قوم پایوت در بلک راک نشیمن گزیدند. سازند بزرگی در این بیابان به نام «سنگ سیاه» از مکانهای مهم برای قوم پایوت بود و بعداً مهاجران نیز گذرگاه خود را در کنار آن قرار دادند. سنگ سیاه، رخنمون مخروطیشکلی است که از سنگهای آهکی دریایی پرمین و سنگهای آتشفشانی در بستر تشکیل شده است. در پایه آن یک چشمه آب گرم بزرگ و علفزار وجود دارد که مکان مهمی برای کسانی بود که از بیابان عبور میکردند و به سمت کالیفرنیا و اورگن میرفتند.
ازان یک چشمه خورشید بلندست که بدل خویش گیتی درفکندست
این روستا دارای یک چشمه پرآب میباشد که دو رودخانه از آن جاری میشود.
آبگرم معدنی فردوس، یک چشمه آبگرم با خواص درمانی است که در فاصله حدود ۲۰ کیلومتری شمال شهر فردوس و در حاشیه مسیر ارتباطی فردوس به بجستان و قبل از روستای برون واقع شدهاست.
دارم این یک چشمه کار از پیر کنعان یادگار چشم را از گریه در راه عزیزان باختن
مرا حیرت آید که یک چشمه آب گهی سرکه بیرون دهد گه گلاب
کثرت چشمه ساران، دامنههای سرسبز شمالشرقی، صخرههای مرتفع و غارهای ژرف و نیز زیبایی بی نظیر قلهٔ مرکزی یعنی نای هفشجان که در عین حال یکی از بی نظیر و منظمترین قلل کشور است، از ویژگیهای منحصر به فرد این رشته کوه میباشد. در دامنه این رشته کوه آثار تاریخی از شکلگیری تمدنهایی کهن در هزارههای پیش از تاریخ حکایت دارد. چشمههای بسیار زیاد آن سبب گردید تا این منطقه را با عنوان مَرغ هزار خانی یا منطقهٔ هزار و یک چشمه بشناسند حال آنکه امروزه گردشگاه چشمه زنه در دامنه قلهٔ زیبای مرکزی جهان بین هفشجان از جملهٔ جاذبههای گردشگری نزدیک به مرکز استان میباشد.
حدود ۴۰۰ اصله نخل و یک چشمه کوچک دارد. وداری ۵۰۰ من زمین زیر کشت دیم میباشد.
هر آن حرفی که در وی چشمه دار است ز معنی موج زن یک چشمه سار است
ای ماه شب دریا ای چشمه زیبایی یک چشمه و صد دریا فری و فریبایی
این روستا دارای یک چشمه آب زلال میباشد که در پایین روستا قرار دارد که در تابستان ها خنک و گوارا و در زمستانها داری آب گرم میباشد.
این روستا در دهستان سیروان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۸۰ نفر (۷۵خانوار) بودهاست.این روستا یک چشمه دار که سبک ترین آب کرمانشاه به حساب می آید.
اسپانیا پس از کشف بر جدید در سال ۱۴۹۲، سفرهای مکرر اکتشافی به آن داشت. شایعات دربارهٔ مزین بودن سرخپوستان با طلا و داستانها دربارهٔ وجود یک چشمه آب زندگانی به علاقه بسیاری از کاشفان اسپانیایی افزود و سرانجام در پی آن استعمار شروع شد. خوان پونسه ده لئون اولین اروپایی بود که هنگام رسیدن به فلوریدا در سال ۱۵۱۳ به جنوب آمد.
ز یک چشمه رویا شده دانه شان دو چشمه شده آسیا خانه شان