یک پشت

معنی کلمه یک پشت در لغت نامه دهخدا

یک پشت. [ ی َ / ی ِ پ ُ ] ( ص مرکب ) موافق و یاریگر با یکدیگر. دو کس که در کاری با هم متفق و همنشین و موافق باشند. ( یادداشت مؤلف ). || ( ق مرکب ) پشت سرهم. متوالیاً :
چرخ که یک پشت ظفرساز توست
نُه شکم آبستن یک ناز توست.نظامی.

معنی کلمه یک پشت در فرهنگ فارسی

موافق و یاریگر با یکدیگر دو کس که در کاری با هم متفق و همنشین و موافق باشند

جملاتی از کاربرد کلمه یک پشت

به این طارم مناز ای اوج اقبال که من یک پشت پایی‌کرده‌ام‌.طرح
ز بالا زدش تند یک پشت دست بیفگند و آمد به جای نشست
چرخ که یک پشت ظفرساز تست نُه شکم آبستنِ یک راز تست
به گل یک پشت ناخن نیست میلم درین گلشن دلم پابست خارست
نیست بنیاد تعلق آنقدر سنگین بنا این غباروهم را یک پشت پا خواهد شکست
چون قلم تنگ بر من از سیه‌کاری جهان نیست جز یک پشت ناخن دستگاه خنده‌ام
بهر کو وعده یی داده، وفایش کرده آماده؛ ز یک پشت و شکم زاده، وفا با وعده اش توأم
در آوریل ۲۰۱۵ گزارش شد که باب با همکار سابقش دیوید کراس تیمی را تشکیل داده تا طرح جدیدی بر اساس سریال کمدی پیشین خود، مستر شو، به نام «باب و دیوید» درست کند. این سریال توسط شبکه نتفلیکس سفارش داده شده بود که فصل اول آن در نوامبر ۲۰۱۵ منتشر شد که شامل چهار قسمت نیم ساعته و یک پشت صحنه یک ساعته اختصاصی بود. ادن‌کرک و کراس در این سریال به عنوان نویسنده، بازیگر و تهیه‌کننده نقش آفرینی کردند.
چون قلم، شد تنگ بر من از سیه‌کاری جهان نیست جز یک پشت ناخن، دستگاه خنده‌ام
پستی مکش ز چتر کی و دستگاه جم یک پشت پای بگذر از این دستها بلند