یک نفس

معنی کلمه یک نفس در لغت نامه دهخدا

یک نفس. [ ی َ / ی ِ ن َ ف َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) یک دم. یک لحظه. به اندازه یک دم زدن. || بی توقف. ( یادداشت مؤلف ). بی امان :
که ما را در آن ورطه یک نفس
زننگ دو گفتن به فریاد رس.سعدی.- یک نفس رفتن و یک نفس دویدن ؛ بی توقف رفتن.
- یک نفس زدن ؛ چیزی گفتن. ( آنندراج ).

معنی کلمه یک نفس در فرهنگ فارسی

یک دم یک لحظه

جملاتی از کاربرد کلمه یک نفس

و این حالت مرفوعان و مقبولان است، و این کمال مشاهدت است که حرکت و سکون او همه حق بود. ویرا خود غیبت نماند موجودات آیینهٔ وی گردد. جمال حق در آن آیینه کشف شود. آن کشف سبب حیات او گردد. چنانکه بایزید‑قدس اللّه روحه العزیز‑گفت که اگر حق تعالی یک نفس مدد مشاهدت خود از ما بازگیرد دمار از جان ما برآرد.
بوسه اسکیمویی نوعی ابراز احساسات است که دو نفر به اندازه کمتر از یک نفس به هم نزدیک شده سپس بینی‌های خودرا به یکدیگر می‌مالند.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به شوالیه آخرالزمان، دستور مخفی، پیشه: میان زمین و آسمان، فانکی‌تاون، حرف اف، ۱۹۸۷، بالرین، سفر خارق‌العاده مرتاض، تنها یک نفس و هدف شماره یک اشاره کرد.
نیست از صید تو غافل یک نفس صیاد مرگ گرچه خود را از اجل دانسته غافل می‌کنی
جان و دل خواهم به قربانت کنم یک نفس می‌ایستی یا می‌روی
در همه عمر یک نفس روی نتابم از درش گر دو هزار مدعی طعنه ام از قفا زند
نخفتم یک نفس جانا تو دانی که میگوئی مرا راز معانی
بی‌ندامت برنیامد یک نفس از سینه‌ام زندگی چون صبح، صرفِ مدِّ آهی شد مرا
چون حباب از تنگ ظرفی در تو ای دریای حسن یک نفس بودن جدا از من نمی‌آید دگر
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدارِ تو چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
این جهان نبود به غیر رفته و آینده‌ای در میان این یک نفس تخم تمنا ریخته
به فاصلهٔ یک نفس نام فیلمی ویدئویی به کارگردانی امیراحمد انصاری و تدوین و تولید امیر ابراهیمی است که ساخت آن از اواخر سال ۱۳۸۹ تا اوایل سال ۱۳۹۰ به طول کشید و در اواخر همین سال عرضه شد.
مسیح زنده اگر کرد عالمی چه عجب تو زنده کرده ای از یک نفس مسیحا را