یک منش

معنی کلمه یک منش در لغت نامه دهخدا

یک منش. [ ی َ / ی ِ م َ ن ِ ] ( ص مرکب ) هم منش. متحدالطبع. ( یادداشت مؤلف ). یک سیره. یک نهاد. بر سیرت و طبعواحد. متحد. یک زبان. هم قول. متحدالقول :
به هر نیک و بد هر دوان یک منش
به راز اندرون هردوان بدکنش.بوشکور.

معنی کلمه یک منش در فرهنگ فارسی

هم منش متحد الطبع

جملاتی از کاربرد کلمه یک منش

ز سنگی که در یک منش خون بود چو کوهی به‌هم بر نهی چون بوَد؟!