یک لنگه

معنی کلمه یک لنگه در لغت نامه دهخدا

یک لنگه. [ ی ِ ل ِ گ َ / گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پایین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 30000گزی شمال خاوری کدکن و 15000گزی خاور شهر کهنه ، با 435 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
یک لنگه. [ ی ِ ل ِ گ َ / گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ریوندبخش حومه شهرستان نیشابور، واقع در 6000گزی جنوب باختری نیشابور، دارای 155 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

جملاتی از کاربرد کلمه یک لنگه

این نام اشاره‌ای است به طرف راست ساختمان شماره ۲، میدان لامارتین، شهر ارل فرانسه؛ خانه‌ای که ونسان ون گوگ در ماه مه سال ۱۸۸۸ اجاره کرد. خانه چهار اتاق داشت؛ دو اتاق بزرگ در طبقه هم‌کف برای استفاده به عنوان کارگاه هنری و آشپزخانه، و دو اتاق کوچک‌تر در طبقه اول که یکی از آن‌ها رو به میدان لامارتین بود. پنجره طبقه اول نزدیک گوشه اتاق که هر دو لنگه آن باز است، اتاق میهمان ون گوگ است، جایی که پل گوگن نه هفته، از اواخر اکتبر ۱۸۸۸ در آنجا زندگی کرد. پشت پنجره جلویی، که یک لنگه آن باز است، اتاق خواب ون گوگ است. دو اتاق کوچک پشتی بعدها توسط ون گوگ اجاره شد.