یک قرار

معنی کلمه یک قرار در لغت نامه دهخدا

یک قرار. [ ی َ / ی ِ ق َ ] ( ص مرکب ) مرادف یک پهلو. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یک وضع. یک اندازه. یکسان. رجوع به یک پهلو شود.

معنی کلمه یک قرار در فرهنگ فارسی

مرادف یک پهلو یک وضع

جملاتی از کاربرد کلمه یک قرار

این روستا در دهستان بکش یک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۶۴ نفر (۱۰۴خانوار) بوده‌است.
دایم به یک قرار بود مشت خار من چون آشیان خوش است خزان و بهار من
این روستا در دهستان بکش یک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۷ نفر (۹خانوار) بوده‌است.
در ژوئیه ۲۰۱۷ یک قرار داد با اوفا برای مدت طولانی امضا کرد.
دنیا به یک قرار نمانده است غم مخور تنها همی نه یار من استی ستمگرا
همواره بین صفر و یک قرار دارد. تن‌ها اگر تمام
این روستا در دهستان رستم یک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۴ نفر (۶خانوار) بوده‌است.
به بی قراری اهلی رقیب کرده قرار ولی فلک همه بر یک قرار نگذارد
یکی است نسبت هجران و وصل با دل من به یک قرار من بیقرار می لرزم
به بیقراری اهلی رقیب کرد قرار ولی فلک همه بر یک قرار نگذارد
این روستا در دهستان رستم یک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۷ نفر (۲۰خانوار) بوده‌است.
جلسه، گردهمایی، تجمع یا میتینگ به یک قرار دو یا چند نفر گویند که به دور یکدیگر جمع می‌شوند و در مورد موضوع یا موضوعاتی به گفتگو می‌پردازند.
در آب آینه لنگر فکند پرتو مهر دل من است که بر یک قرار می لرزد
گوگوریو با اتحاد با بکجه، به جنگ با شیلا پرداخت. روابط احیا شده گوگوریو با امپراتوری ژاپنی ها موجب انزوای بیشتر شیلا شد. در سال ۶۴۲ شیلا، کیم چونچو را جهت مذاکره بر سر یک قرار داد به گوگوریو فرستاد اما زمانی که یون گه‌سومون استرداد منطقه سئول را خواستار شد مذاکرات متوقف شد و این کار باعث شد تا شیلا با تانگ متحد شود.
در کف آیینه سیماب از تپیدن باز ماند بی قراری های ما بر یک قرار افتاده است
این روستا در دهستان بکش یک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۴۸ نفر (۱۰۱خانوار) بوده‌است.
ملوان انزلی با وجود آنکه سالهاست از دوران اوج فاصله دارد اما در دسته‌بندی فوتبال ایران به دلیل کسب افتخارات و ثبت رکورد در سطح یک قرار دارد
حسن آن بود که دایم بر یک قرار باشد حسن مه دو هفته کی در حساب حسن است؟
بنای عهد همین گر شکستن است ترا غنیمت است که بر یک قرار می ماند
سفلگان را و راد مردان را کار بر یک قرار و حال نماند