یک شکم. [ ی َ / ی ِ ش ِ ک َ ] ( ق مرکب ) به اندازه شکم. به قدر شکم. آن مقدار که در یک نوبت خوردن سیری آرد. - یک شکم سیر خوردن ؛ خوردن چیزی آن قدر که یک شکم سیر تواند شد. ( آنندراج ) : فلکش بر دهی نکرد امیر که خورد یک شکم چغندر سیر.میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ).یک شکم شیردان و کیپا خورد روزی چندروزه یک جا خورد.شیخ بهایی.
معنی کلمه یک شکم در فرهنگ فارسی
به اندازه شکم به قدر شکم
جملاتی از کاربرد کلمه یک شکم
من بدبخت مانده بی برگم آرزومند یک شکم مرگم
یا از برای یک شکم نان نیم سیر گردد غریق منت احسان هر خسی
بالله به نان و نمک او که جهان نیز جز خون جگر یک شکم سیر نخوردست
خرگوش دریایی کالیفرنیا، یک شکم پا، مهار موفقیت آمیزتر هورمونهای تخمگذار در خارج از فصل جفتگیری به دلیل افزایش اثربخشی مهارکنندهها در مغز است. تغییرات در طبیعت بازدارنده مناطق مغز را میتوان در انسان و سایر پستانداران نیز مشاهده کرد. در دوزیستان، بخشی از لوزه قبل از پرورش و هنگام خواب زمستانی بزرگتر از آن است که بعد از پرورش است.
آن حیدری که زاده ز یک پشت و یک شکم شمشیر جانستانش با تیغ ذوالفقار
ببین که بهرهٔ آن پادشا ز نعمت خویش چو بهرهٔ تو ضعیف از طعام یک شکم است
اگرچه کم نشیند گرسنه شیر نخوردی نان دنیا یک شکم سیر
تا قیامت نخورده مهمانش یک شکم نان سیر بر خوانش
دروغ راست نمایست در ولایت شاه ز یک شکم بره با گرگ تو امان گفتن
مراد ما ز مادر بر سر خشت عدم آید وجود عشرت ما با عدم از یک شکم آید
با اعزام نیروهای جدید و تمام شدن آذوقهٔ اهالی قلعه که از هفتهها قبل آخرین آذوقهها را نیز به پایان برده بودند، قلعه پس از چهار ماه محاصره سقوط کرد. گویا تعداد اسیرشدگان ۲۱۴ نفر بود که محمدعلی بارفروشی نیز میان آنان بودهاست. بهجز تنی چند که گریختند، همگی بابیان را یک به یک شکم دریدند.
اقبال با تو زاد برابر به یک شکم خود را به دیگران چه برابر نهاده ای؟
بین دو گره یک شکم تولید میشود؛ یعنی جایی که دو موج، در فاز موافق با هم جمع میشوند و برآیند آنها، بیشینه میشود.
مایکل روتمن در نوشتن دربارهٔ این فیلم برای ایبیسی نیوز، ایمورتان جو را به عنوان یک پسر بد واقعی توصیف کرد که هیچ شباهتی به شرورهای دیگری ندارد که تا به حال روی صحنه ظاهر شدهاند. جوانا رابینسون از ونتی فر او را «کابوس وار» و او را «یک خلقت نسبتاً کلاسیک میلر با فتیش جمجمه ای که حتی یک نوجوان گاتیک هم به آن حسادت میکند» توصیف کرد. اسپنسر کورنهبر از آتلانتیک نوشت: «شاید نزدیکترین چیزی که سال ۲۰۱۵ برای فهرستهای «بزرگترین شروران تمام دوران» فراهم کرده بود، فیلم مکس دیوانه: جاده خشم بود، جایی که بردهدار جنگ، ایمورتان جو، یک سر تهوعآور و یک شکم به همان اندازه تهوعآور داشت.»
با اعزام نیروهای جدید و تمام شدن آذوقه اهالی قلعه که از هفتهها قبل آخرین آذوقهها را نیز به پایان برده بودند، قلعه پس از چهار ماه محاصره سقوظ کرد. گویا تعداد اسیر شدگان ۲۱۴ نفر بودهاند که محمدعلی بارفروش نیز از آنجمله بوده است. بجز تنی چند که گریختند، جمله بابیان را یک به یک شکم دریدند.