یک شست

معنی کلمه یک شست در لغت نامه دهخدا

یک شست. [ ی َ / ی ِ ش َ ] ( ص مرکب ) هم نشین باشد و کنایه از دو رفیق و دو مصاحب هم هست. ( برهان ) ( از آنندراج ). هم نشین. مجالس. مصاحب. دو رفیق. ( ناظم الاطباء ). یک نشست.

معنی کلمه یک شست در فرهنگ فارسی

بمعنی هم نشین باشد و کنایه از دو رفیق و دو مصاحب هم هست هم نشین

جملاتی از کاربرد کلمه یک شست

بهر یک دل که کند صید از من گشت زلفین تو یک شست بهم
کشاکش نفس از ما نمی‌رود بیدل درین‌محیط همه ماهی‌ایم و یک شست است
پیش چشم تو اگر جان نسپارم چه کنم با دوصد تیر که برجَست ز یک شست به هم