یک زده

معنی کلمه یک زده در لغت نامه دهخدا

یک زده. [ ی َ / ی ِ زَ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) در یک قاعده و در یک خط. ( ناظم الاطباء ). اما محتمل است که دگرگون شده یک رده باشد. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه یک زده در فرهنگ فارسی

در یک قاعده و در یک خط اما محتمل است که دگرگون شده یک رده باشد

جملاتی از کاربرد کلمه یک زده

کز مذهب این قوم ملالم بگرفت هر یک زده دست عجز در شاخی سست
با قامت تو صنوبر و سرو هر یک زده لاف و پست رفته
کز مذهب این قوم ملالم بگرفت هر یک زده دست عجز بر صحبت سست