یک خوی

معنی کلمه یک خوی در لغت نامه دهخدا

یک خوی. [ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب ) یک خو. که خوی و منش ثابت دارد. که دارای شخصیتی یکسان و تغییرناپذیر است :
رادمرد و کریم و بی خلل است
راد و یک خوی و یکدل و یکتاست.فرخی.

معنی کلمه یک خوی در فرهنگ فارسی

یک خو که خوی و منش ثابت دارد

جملاتی از کاربرد کلمه یک خوی

هم از یک خوی خویش گردد نژند هم از نیش یک پشه گیرد گزند
ای بسا بد که ز یک خوی نکو با نکوکار شود همزانو
همه کس به یک خوی و یک خواست نیست ده انگشت مردم به هم راست نیست
وارثی نا بوده یک خوی ترا ای فلک سجده کنان کوی ترا