یک خدای. [ ی َ / ی ِ خ ُ ] ( اِخ ) خدای واحد. احد. خدای یگانه : پس ازآفرین گفت کز یک خدای همی خواستم تا بود رهنمای.فردوسی.چنین بود پیغام کز یک خدای بخواهم که او باشدم رهنمای.فردوسی.به نام جهان آفرین یک خدای که رستم نگرداند از رخش پای.فردوسی.مکافات این بد به هر دو سرای بیابید از دادگر یک خدای.فردوسی.به پیروزی دادگر یک خدای سر جادوان اندرآرم به پای.فردوسی.
معنی کلمه یک خدای در فرهنگ فارسی
خدای واحد احد
جملاتی از کاربرد کلمه یک خدای
دگر گفت کز دادگر یک خدای بخواهیم کو باشدت رهنمای
از دو عالم همین خدا طلبید دو جهان داد و یک خدای خرید
به پیروزی دادده یک خدای سر جادوان اندر آرم به پای
پرستش یک خدای خاص، مانند ایزیس، در دین مصر باستان «فرقه یا کالت» نامیده میشود.
هرانکس که از دادگر یک خدای بپیچد نیارد خرد را به جای
غیر از خدای خورشید، همیشه یک خدای ماه در ایلام وجود داشت. در واقع، همه صورتهای فلکی و نیروهای طبیعی و حتی دریاها مورد پرستش ایلامیان بود. خدای ماه را بیش از همه پدر یتیمان میدانستند.
در ارمنستان باستان افزون بر پرستش خدایان گوناگون و پدیدهها و عناصر طبیعی، کیش پرستش سلسلههای شاهی نیز جای ویژه خود را داشتهاست و شاه حاکم در عین حال هیئت جسمانی یک خدای خاص تصور میشدهاست
چنان خواهم از دادگر یک خدای که جاوید ماند شهنشه بجای
فرهنگ عامه، خدای یونانی آشوب را در موارد زیادی به تصویر کشیدهاست. برای نمونه، بازی ویدئویی محبوب هادس ۲۰۲۰ است که در آن آشوب بهعنوان یک خدای غیردوگانه بدون جنسیت نشان داده میشود، که در بالای پایههای جهان اموات یا خود «آفرینش» ساکن است.
آن گه نجاشی گفت: یا جعفر چه فرماید بشما آن مرد از کار دین؟ جواب داد که کتاب خدا خواند بر ما، و امر معروف کند، و نهی منکر کند، نیکویی با همسایگان و خویشاوندان، و نواختن یتیمان، و ما را بعبادت یک خدای خواند، آن خدای که یگانه و یکتاست، بیشریک و بینظیر و بیهمتاست. نجاشی گفت: از آن کتاب که بر شما میخواند چیزی بخوان. جعفر سورة العنکبوت و سورة الروم بر خواند. نجاشی و اصحاب او بسیار بگریستند چون آن شنیدند و گفتند یا جعفر: «زدنا من هذا الحدیث الطّیب» جعفر بر ایشان سورة الکهف خواند. عمرو بن عاص چون آن حال و آن کار بر آن نسق دید خواست تا نجاشی را بخشم آرد. گفت «انّهم یشتمون عیسی و امّه» ایشان در عیسی و مادر او ناسزا گویند. نجاشی گفت: در عیسی و مادر چه گوئید؟
ندارم بجز دادگر یک خدای که او هست نیکی ده و رهنمای
گرچه عموماً اینتی را یک خدای واحد بهشمار میآورند، اما این خدا مجموعهای از موقعیتهای گوناگون خورشید است، چه آنکه هویت آن توسط مراحل مختلف ستارهای خورشید بیان میشود.
به پیروزی دادگر یک خدای به ایران چنان آمدم باز جای
شناختهشدهترین اسطورههای متمرکز بر تشوب متعلق به اصطلاحا چرخه کوماربی است. این متن روایتگر صعود او به پادشاهی و چالشهایی است که او متعاقباً به دلیل دسیسههای کوماربی با آن روبرو میشود. کارلو کورتی به این نکته اشاره میکند که علیرغم عنوان رایج امروزی آن، شاید مناسبتر باشد که از آن به عنوان چرخه تشوب یاد شود. پیوتر تاراچا نیز از این پیشنهادِ تغییر نام پشتیبانی میکند. اریک ون دونگن همچنین استدلال میکند که برچسب قدیمی نیاز به بازنگری دارد و تشوب را به جای کوماربی به عنوان شخصیت اصلی آن میشناسد. اگر چه او عنوانی را ترجیح میدهد که به طور گستردهتری به پادشاهی در آسمان اشاره کند و نه یک خدای منفرد.
پس از آفرین گفت کز یک خدای همی خواستم تا بود رهنمای
بیشتر مسیحیان به تثلیث اعتقاد دارند که بر مبنای آن یک خدای واحد وجود دارد که در قالب سه شخصیت خدای پدر، خدای پسر و روحالقدس ظاهر شدهاست. خدای پسر که در وجود عیسی تجسم پیدا کرد یک انسان مشخصا مذکر است. فلسفهٔ کلاسیک غربی خدا را فاقد جنسیت قطعی میداند زیرا داشتن جسم برای خدا غیرممکن است.
تعدادی از پندهای آپولون به دست آمده از معابد دیدیما و کلاروس، به اصطلاح «پند یا پیشگویی الهیاتی»، مربوط به قرن دوم و سوم پس از میلاد، اعلام میکنند که تنها یک خدای برتر وجود دارد، که خدایان ادیان مشرک صرفاً مظاهر یا بندگان آنها هستند. قرن چهارم پس از میلاد، قبرس علاوه بر مسیحیت، آیینی ظاهراً توحیدی دیونیزوس (باکوس) را داشت.
در ایلام سه الهه عنوان مادر خدا را داشتهاند. شوش پینیکیر را داشت، که احتمالاً از کوههای قسمت شمال منشأ گرفته بود، کیریریشَ مادر خدایان قسمت کنارهٔ جنوبی خلیج فارس بود، و کوههای شرقی قسمت انشان الههٔ پَرتی را داشتند. اما به مرور زمان ترکیب جدیدی در ترتیب خدایان ایلامی به وجود آمد؛ مادرخدایان، چه پینیکیر و چه کیریریشَ، نه بی درگیری، سرانجام به برتری یک خدای مذکر گردن نهادند. اما این الهههای زن هرگز از گروه خدایان برتر ایلامی حذف نشدند، زیرا در قلب افراد عامی جایگاهی ابدی داشتند.
از نظر «ریچارد هایس»[ذ] بودیسمشناس، متون ابتدائی نیکایای[ر] بودایی به سؤال وجود یک خدای خالق، «اساساً یا از نقطه نظر معرفت شناختی یا هم از نقطه نظر اخلاقی» میپردازد. در این متون، بودا به عنوان یک شخص خداناباور که مدعیاست میتواند عدم موجودیت خدا را ثابت کند، به تصویر کشیده نشده، بلکه تمرکز او بالای ادعاهای معلمان دیگر است که تعالیم آنها منتج به نیکویی والا میشود.