یک خدا

معنی کلمه یک خدا در لغت نامه دهخدا

یک خدا. [ ی َ / ی ِ خ ُ ] ( اِخ ) یک خدای. خدای واحد. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به یک خدای شود.

معنی کلمه یک خدا در فرهنگ فارسی

خدای خدای واحد

جملاتی از کاربرد کلمه یک خدا

یک کتاب و یک ملت یک خدا و یک دین است زان یگانگی گردد عالم خراب آباد
صفات ظاهری سوریا «در آئین هندو سه خورشید خدائی ودائی یعنی سوریا، سوینزی و یرسوت تبدیل به یک خدا و جذب سوریا می‌شوند.» سوریا در آئین هندو خیرخواه انسان و نماد او صلیب شکسته‌ای است که نشانه بخشندگی است. او را کشنده اهریمنان می‌دانند. در خصوص صفات ظاهری خدای خورشید اشارات زیادی است و اکثر شمایل‌ها و تصاویر آنان بر اساس تجویز همین متون شکل می‌یابند.
به نظر می‌رسد که وی نسبت به واقعی بودن الوهیت خود اطمینان پیدا کرده و نیاز به پذیرش آن توسط دیگران داشته است… شهرهای دیگر لاجرم تبعیت کردند، اما در خود اسپارت فرمان او به طرزی استهزاءآمیز چنین خوانده شد: «از آنجا که اسکندر آرزو دارد یک خدا باشد، بگذارید باشد.»
زخردی بتان را ستایش نکرد به جز یک خدا را نیایش نکرد
برای ما فقط یک خدا وجود دارد، یعنی خدای پدر که تمام چیزها را آفریده و ما را نیز بوجود آورده تا از آن او باشیم. همچنین می‌دانیم که فقط یک سرور و خداوند وجود دارد، یعنی عیسی مسیح، که همه چیز به وسیلهٔ او آفریده شده و حیات ما از اوست.
جنسیت خدا را می‌توان به‌عنوان یک صفت حقیقی یا یک وجه تمثیلی برای یک خدا در نظر گرفت. در یکتاپرستی، افراد نمی‌توانند جنسیت را به معنای معمول آن، برای خدا در نظر بگیرند. چون به باور آن‌ها خدا یگانه است و صفاتش را نمی‌توان با دیگر موجودات مقایسه کرد؛ بنابراین درنهایت ایدهٔ «جنسیت الهی» یک قیاس تلقی می‌شود که انسان‌ها برای ارتباط بهتر با خدا (به‌عنوان یک مفهوم) و بدون نسبت دادن جنسیت به او استفاده می‌کنند. در حالی‌که معتقدان به چندخدایی جنسیت را به‌مفهوم رایج آن برای خدا در نظر می‌گیرند و به باور آن‌ها او می‌تواند با خدایان دیگر یا حتی با انسان‌ها تعامل جنسی داشته باشد.
ترجمه هربرت میسن از حماسه با هشت سطر آغاز می‌شود: داستانی قدیمی‌ست / اما هنوز می‌توان آن را گفت / داستان مردی که عاشق دوستش بود / و او را به مرگ باخت / و دریافت قدرت آن را ندارد / که او را به زندگی برگرداند. / داستان گیلگمش است / و دوستش انکیدو. متن حماسه با توصیف زیر آغاز می‌شود: گیلگمش پادشاه اوروک بود، / شهری در بین رودهای دجله / و فرات / در بابل باستان. / انکیدو در استپ به دنیا آمد / و با حیوانات بزرگ شد. / گیلگمش یک خدا و مرد بود؛ / انکیدو یک حیوان و مرد بود. / داستان، / انسان شدن آن دو با یکدیگر است.
«حیوانات یکی پس از دیگری بر خاک پا می‌نهادند. پادشاه زی-اود-سورا پیش روی آن و انلیل به خاک افتاد. آن و اِنلیل با او مهربان بودند (از بین رفته) آن‌ها زندگی جاودانه مانندِ یک خدا را به او بخشیدند. آن‌ها حیاتِ ابدی را به او بخشیدند. در آن هنگام، برایِ مراقبت (زی-اود-سورا) از جانوران و نسلِ بشر، آن‌ها به زی-اود-سورا پادشاهی سرزمینی را در آن سوی آب‌ها اعطا کردند، در سرزمینِ دیلمون، جایی که آفتاب طلوع می‌کند.»
زان دو یکی مرگ بود یک خدا باشد از این هر دو تغافل خطا
تک‌خداگزینی[یادداشت ۶] برای اشاره به پرستش یک خدای منفرد، در عین پذیرش وجود یا امکان وجود خدایانی دیگر، به کار گرفته شد. «ربکا دنووا» استاد تاریخ قدیم مسیحیت نوشته است: «یکتاپرستی آن گونه که ما امروزه می‌فهمیم در جهان باستان وجود نداشت.» تعریف امروزه از یکتاپرستی عبارت است از پرستش تنها یک خدا و انکار وجود خدایان دیگر. در یهودیت اولیه مفهوم خدا در کتاب مقدس عبری به دلیل اینکه وجود خدایان دیگر به ندرت به صراحت انکار می‌شود و حتی بارها به آن اذعان می‌شود به عنوان تک‌خداگزینی در نظر گرفته می‌شود.
این دو از بهر یک خدا بپذیر وان یک از بهر دو بهین بشر
الهیات رواقیان وجود کل پانتئون از خدایان مختلف را پیش‌فرض می‌گیرد. پلوتارک در این رابطه نقل می‌کند که رواقیان «هیچ‌کدام از خدایان را فنا ناپذیر یا ابدی نمی‌دانستند به جز زئوس به تنهایی» و در ادامه می‌گوید «همه دیگر خدایان متولد شدند و در آتش هلاک خواهند شد.» رواقیون وجود خدایان و الهه‌های سنتی را پذیرفته بودند. با این حال، فلاسفه یونانی رواقی‌گری شرک متعارف را باز تفسیر کردند، زیرا آنها تصور می‌کردند که یک خدا وجود دارد که فناناپذیر است، در حالی که سایر خدایان صرفاً تجلیات احتمالی او هستند.
متون متعارف بودایی آفرینش، وابستگی ضروریات اخلاقی به یک منبع الهی و مسئولیت انسان در قبال اعمال یک خدا (یا بالعکس) را تأیید نکرده و گاه تکذیب می‌کنند. به همین دلیل آیین بودا به عنوان یک مذهب غیر ایزدگرایانه شناخته می‌شود. با این وجود همهٔ متون بودایی به وجود (و نه صلاحیت یا توانایی) تعداد بیشماری موجود روحانی معتقدند.
این یک اندر یک خدا باشد خدا بشنو این معنی پاک با صفا
خداکشی کشتن یک خدا است. در اصطلاح معمول این واژه به مصلوب کردن عیسی اطلاق می‌شود (زیرا مسیحیان اعتقاد دارند که عیسی یک از سه وجه خدا بود.) ولیکن می‌تواند به هر نوع خدایی اطلاق شود.