یک ته

معنی کلمه یک ته در لغت نامه دهخدا

یک ته. [ ی َ / ی ِ ت َه ْ ] ( ص مرکب ) یک لا. یک تو. یکتا. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به یک تهی و یکتا شود.

معنی کلمه یک ته در فرهنگ فارسی

یک لا یک تو

جملاتی از کاربرد کلمه یک ته

روزها میبود مشغول صیام یک ته نان میرسیدش وقت شام
اگر چه در نرمترین رنگ مایه اش ضعیف است اما، سبز، یک ته رنگ متمایل به بازگشت است و فقط نیاز دارد که با مقادیر کمی از رنگ مکمل قوی اش، قرمز، ترکیب شود تا سر زندگی اش افزایش و بازیابی شود.
فیلتر سیگار بیشترین ماده‌ای در جهان است که به صورت آشغال ریخته می‌شود و تعداد آن در سال به ۴٫۵ تریلیون می‌رسد. تخمین‌ها نشان می‌دهد که برای تجزیه کامل یک ته سیگار از ۵ تا ۴۰۰ سال زمان نیاز است.
ذرات جهان ریزه خور خوان سپهرند هر چند که بر سفره او یک ته نان است
همت از مهر فراگیر که با یک ته نان ذره ای نیست که شرمنده احسانش نیست
در گره می فتد از بند قبا رشته شوق یک ته پیرهن آیی به کنارم چه شود؟
ای صبا بلبل ما ذوق تماشا دارد غنچه را یک ته پیراهن عریانی کن
پرمایگی در یک رنگ می‌تواند از ترکیب یک ته رنگ قوی با مکمل تیره‌اش بدست آید. برای مثال بور گندمی (رنگ قرمز متمایل به آبی) پررنگ در نتیجه اضافه کردن سیاه به قرمز به دست می‌آید بور گاندی و سبز جنگلی تیره در کنار رنگ طلایی با هم استفاده می‌شود و برای القای وفور نعمت بکار می‌روند این رنگ‌های تیره و سنگین در بافت‌های گوناگون مثل چرم و پارچه تافته مورد استفاده قرار می‌گیرند و یک اثر دراماتیک بیاد ماندنی را خلق می‌کنند آن‌ها همیشه نمایانگر حس ثروت و وضعیت اجتماعی بالا می‌باشند.