معنی کلمه یوهان در لغت نامه دهخدا
یوهان. [ ی ُ ] ( اِخ ) گوتفرید وتسشتاین ( 1256 هَ. ق. / 1840 م. - 1323 هَ. ق. / 1905 م. ). خاورشناس آلمانی که از طرف کشورش در دمشق کنسول بود و در آنجا عربی را فراگرفت و مخطوطات گرانبها و نفیس گرد آورد و به برلن بازگشت و دو کتاب «مقدمةالادب » و «معجم العربیة و الفارسیة» زمخشری را منتشر ساخت و خاطرات و شرح سفر خود را به حوران و بادیةالشام به آلمانی نوشت. ( از اعلام زرکلی ).
یوهان. [ ی ُ ] ( اِخ ) لودویک برکهارت. خاورشناس و جهانگرد سویسی. به سال 1199 هَ. ق. / 1784 م. در لوزان متولد شد و به سال 1806 م. به انگلستان رفت و در لندن و کمبریج تدریس کرد. آنگاه به حلب رفت و عربی را فراگرفت و قرائت قرآن کرد و در اسلام تفقه نمود و تدمر ودمشق و مصر و نوبه و شمال سودان را دیدن کرد و سپس به سوی حجاز برگشت و در حالی که مسلمان شده بود و یا تظاهر به اسلام می کرد نام خود را به ابراهیم بن عبداﷲ برگرداند. مناسک حج را به جای آورد و سه ماه در مکه اقامت کرد و به سال 1817 م. در قاهره درگذشت. وی همه مخطوطات خود را به دانشگاه کمبریج وقف کرد. نوشته های او را که همگی درباره خاطرات و یادداشتهای سفر می باشد جمعیت افریقائیان در انگلیس نشر کردند. یوهان که انگلیسیان او را «جون لویس » گویند به عربی «امثال عربیة» با ترجمه انگلیسی دارد. ( از اعلام زرکلی ).
یوهان. [ ی ُ ] ( اِخ ) یاکب ( یعقوب ) رایسکه. خاورشناس و پزشک آلمانی. به سال 1128 هَ. ق. / 1716 م. در زربیج از توابع ساکس متولد شد و در هاله آلمان عربی آموخت و در لیدن تحصیلات خود را تکمیل کرد و به استادی پزشکی و زبان عربی در لیدن تعیین شد و به سال 1188 هَ. ق. / 1774 م. در لایپزیک درگذشت. وی «تاریخ ابی الفداء» را با ترجمه لاتینی آن در 5جلد به دستیاری آدلر و نیز «نزهة الناظرین فی تاریخ من ولی مصر من الخلفاء والسلاطین » تألیف مرعی بن یوسف را منتشر ساخت. و مقامات حریری و معلقه طَرَفه و رسالةالجدیة ابن زیدون باشرح صفدی را به زبان لاتینی و برگزیده ای از اشعار متنبی را به زبان آلمانی برگرداند. ( از اعلام زرکلی ).