یونیوس
جملاتی از کاربرد کلمه یونیوس
این فیلم دربارهٔ زندگی مارکوس یونیوس بروتوس، یکی از کسانی است که در قتل ژولیوس سزار دست داشت.
توطئهچینان و در رأس ایشان کاسیوس کوشیدند پشتیبانیِ مارکوس یونیوس بروتوس را جلب کنند؛چه او، درحقیقت، از دورترین بازماندگانِ نسل لوکیوس یونیوس بروتوس بود که به سال ۵۰۹ ق.م. هفتمین پادشاه روم، تارکوئینیوس سوپربوس، را از رُم بیرون رانده بود و حکومت جمهوری را بهجای پادشاهی برقرار کرده بود؛ و ازبهرِ همین میتوانست رهبرِ آرمانیی باشد برای توطئهای که هدفش براندازیِ یک جبّارِ دیگر بود. لیکن بانفوذترین سیاستمدار رومی که در توطئه شرکت نکرد همانا سیسرون بود که هرچند با بروتوس دوست بود و امید آن داشت که سزارِ دیکتاتور حذف شود، صلاح را در آن دید تا بیرونِ توطئه بماند. لیکن آرزومند بود که مارکوس آنتونیوس هم با سزار کشته شود، چه او را بهدرستی جانشینِ محتملِ دیکتاتور میدانست.
لوکیوس تارکوئینیوس کولاتینوس و همسرش لوکرتیا یک نقاشی رنگ روغن منسوببه تیسین، نقاش ایتالیایی، است. این نگاره در حدود سال ۱۵۱۵ میلادی ترسیم شده است. این نقاشی در موزه تاریخ هنر وین نگهداری میشود. این نگارهی شبهافسانهای لوکرتیا را با همسرش لوکیوس تارکوئینیوس کولاتینوس نشان میدهد. لوکرتیا بعدها مورد تجاوز سکستوس تارکوئینیوس، از بستگان شوهرش، قرار گرفت که منجر به شورشی بهرهبری لوکیوس یونیوس بروتوس، براندازی خاندان پادشاهی و تأسیس جمهوری روم شد.
سزار برای سال ۴۴ ق. م خود و مارکوس آنتونیوس را به کنسولی برگزید و مقام پرایتوری را به مارکوس یونیوس بروتوس و گایوس کاسیوس لونگینوس داد. لونگینوس که از دست نیافتن به منصب کنسولی مأیوس بود، خود را همچون ترجمان نارضایتی و سرخوردگی اکثریت طبقهٔ نجبا نمایانده، و شروع به سازماندهی توطئهای بر ضد سزار کرد. وی پشتیبانی عده زیادی از مردان را به دست آورد. از میان این مردان برخی از حامیان پومپیئوس دیده میشدند که به جناح سزار پیوسته بودند، و حتّی برخی از آنان از زمان جنگهای گالی همواره در کنار سزار حضور داشتند همچون گایوس تربونیوس، دسیموس یونیوس بروتوس آلبینوس، لوکیوس مینوکیوس باسیلوس، و سرویوس سولپیکیوس گالبا.
به غنیمت بردن تمام پرچمهای روم (عقاب های ارتش روم) لکه ننگی بود که پس از این جنگ بر دامان ارتش روم نشست. بعد از این شکست ژولیوس سزار، سردار بزرگ رومی قصد داشت تا انتقام این شکست را از ایرانیان بگیرد؛ ولی قبل از تدارک حمله به ایران در ۱۵ مارس ۴۴ ق. م داخل مجلس سنای روم با خنجر مارکوس یونیوس بروتوس و شمشیرهای دشمنانش کشته شد. کاسیوس سردار بازماندهٔ نبرد با پارتها که توانسته بود خود را به سوریه برساند، یکی از قاتلین سزار بود. چون به روشنی شاهد ضعف قدرت کنسولی و همچنین عدم آینده نگری این قدرت بود.
در سال ۵۰۹ ق. م، در زمان سلطنت لوکیوس تارکوئینیوس متکبر، هفتمین و آخرین پادشاه روم، سکستوس، پسر پادشاه، به یکی از زنان اشرافی بهنام لوکرتیا تجاوز کرد. خواهرزادهٔ پادشاه، لوکیوس یونیوس بروتوس، از این عمل بهتنگ آمد و بههمراه شوهر و پدر لوکرتیا و یک نفر دیگر شورشی بهراه انداخت و پادشاهی را سرنگون و جمهوری را تأسیس کرد. سپس او و شوهر لوکرتیا با عنوان کنسول در رأس حکومت نوپا قرار گرفتند و از آن پس مجمعی بهنام مجمع کنتوریاها هرساله دو کنسول با قدرت متساوی انتخاب میکرد که شخص اول مملکت بودند. مهمترین وظیفهٔ کنسولان اداره دولت و اجرای قوانین تصویب شده در مجلس سنا بود و هرکدام ارتش مجزایی داشت.
کلمه «جمهوری» از اسم لاتین رس پابلیکا (چیز عمومی) گرفته شدهاست که به سیستم حکومتی اشاره دارد که در قرن ششم قبل از میلاد در پی اخراج پادشاهان از روم توسط لوسیوس یونیوس بروتوس و کولاتینوس پدیدار شد.
پس از سقوط نظام پادشاهی روم (۷۵۰ تا ۵۱۰ پیش از میلاد) و به پیشنهاد لوکیوس یونیوس بروتوس، مجمعی همگانی متشکل از پلبیها و پاتریسینهای رومی تشکیل شد، تا هربار یکی از سناتورها برای مدتی به عنوان رئیس حکومت برگزیده شود. برای جلوگیری از قدرت گرفتن رئیس از موقعیت خود، دو نفر یا دو کنسول با اختیارات مساوی در رأس حکومت قرار دادند. مهمترین وظیفه کنسول، اداره دولت و اجرای قوانین تصویب شده در مجلس سنا بود. هر یک از این دو کنسول ارتش مجزایی داشتند. در حکومت جمهوری نیز مجلس سنا همچنان حق قانونگذاری و عزل و نصب کارگزاران دولتی از جمله قضاوت و مأموران جمعآوری مالیات را بر عهده داشتند.
در میان اجداد بروتوس، خواه از سمت پدر خواه از آنِ مادر، دو ظالمکُش افسانهای بهچشم میخورد: لوکیوس یونیوس بروتوس ــ مؤسس جمهوری روم ــ و سرویلیوس آهالا.[یادداشت ۱۱]
در تاریخ باستان برخی خودکشیها پس از شکست در جنگ و برای فرار از نتایج آن همچون شکنجه شدن، مثله شدن و به بردگی کشیدن شدن توسط دشمن، صورت میپذیرفته است.[نیازمند منبع] بهطور مثال قاتلان ژولیوس سزار، یعنی مارکوس یونیوس بروتوس و گایوس کاسیوس لونگینوس پس از آنکه در حمله فیلپی شکست خوردند، دست به خودکشی زدند. شورشیان یهودی در یک خودکشی گروهی در ماسادا به سال ۷۶ د. م و برای جلوگیری از بردهشدن توسط سربازان امپراتوری روم خود را هلاک کردند.