یومئذ
معنی کلمه یومئذ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه یومئذ در دانشنامه اسلامی
معنی یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ: در آن روز به آنان پشت کرده از این سو به آن سو فرار کند (ولی از هر سو می رود برگردانده می شود. جزمش به دلیل شرط شدن برای جمله بعدی است)
معنی دِینَهُم: دینشان - جزایشان (عبارت "یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ ﭐللَّهُ دِینَهُمُ ﭐلْحَقَّ " یعنی : در آن روز خدا جزایی که به حق است به طور کامل به آنان میدهد)
معنی غَبَرَةٌ: غبار و کدورت (که در عبارت "وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهَا غَبَرَةٌ " منظور نشانههای غم و اندوهی است که چون غباری چهره شان را فرا گرفته )
معنی یُغْنِیهِ: او را بی نیاز می کند (عبارت " لِکُلِّ ﭐمْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ " یعنی : در آن روز هرکسی از آنان را کاری است که او را به خود مشغول میکند به نحوی که از پرداختن به کار دیگر او را بی نیاز می کند [تا جایی که نمیگذارد به چیز دیگری بپرد...
معنی یَمُوجُ: موج می زند ( عبارت "وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ" یعنی : در آن روز که برخی با برخی دیگر درهم و مخلوط موج میزنند، رهایشان میکنیم)
معنی نَّاعِمَةٌ: آن کس که از شادی در پوست خود نمی گنجد - آن کس که نعمتی به او رسیده است (کلمه ناعمه در عبارت "وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ "یا از نعومة است ، که به معنی بهجت و سروری است که از باطن به ظاهر انسان سرایت میکند ، و هر بیننده را از مسرت باطنی با خبر میسا...
معنی یَصَّدَّعُونَ: از هم جدا می شوند - متفرق می گردند (اصل این کلمه یتصدعون بوده ، و تصدع در اصل به معنای تفرق اجزاء ظروف بوده ، و بعدها در مطلق تفرق استعمال شده ، و مراد از آن در آیه "...مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ ﭐللَّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّد...
معنی عَمِیَتْ: کور شد - راه نیافت (عمیت ماضی از عمی است که به معنای کوری است ، ولی در "فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ ﭐلْأَنبَاءُ یَوْمَئِذٍ " معنای کوری مقصود نیست ، بلکه استعاره از این است که انسان در موقعیتی قرار گرفته که به خبری راه نمییابد و مقتضای ظاهر این بود که عمی...
معنی یَحْمِلُونَ: حمل می کنند ( منظور از عبارت "ﭐلَّذِینَ یَحْمِلُونَ ﭐلْعَرْشَ، کسانیکه عرش را حمل می کنند" آن بندگان مقربیست که فرامین الهی که اداره کننده جزء جزء آفرینش است و از علم بی انتهای او نشأت گرفته، را در اجزاء عالم توزیع و به دست عاملان اجرای آن می سپارند....
معنی عِشَارُ: شتران حامله ایی که ده ماه از حملشان می گذرد - کنایه از اموال نفیس و گرانبها (جمع عشراء است وعشراء به معنای ماده شتر حاملهای است که ده ماه از حملش گذشته باشد ، و همچنان عشرائش مینامند تا وقتی که بچهاش را بزاید ، و چه بسا که بعد از زائیدن هم آن را عشرا...
معنی عَرْش: داربست و آلاچیق - سقفی که بر روی پایههائی زده میشود ، تا بوتههای مو را روی آن بخوابانند - چیزی که سقف داشته باشد-هودج - کجاوه - تخت سلطان (از جهت بلندیش) -( کلمه عرش در قرآن به معنای مقامی است موجود که جمیع سر نخهای حوادث و امور در آن متراکم و جمع اس...
معنی وَزْنَ: وزن - سنگینی - نسبت شیء اندازه گیری شده به واحد اندازه گیری - واحد اندازه گیری (در عباراتی نظیر "وَﭐلْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ ﭐلْحَقُّ " اشاره دارد به اینکه هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد ، و چون اعمال نیک مشتمل بر حق است از ...
ریشه کلمه:
اذ (۳۱۰ بار)یوم (۴۷۵ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه یومئذ
ذلک الیوم الجمعه ۱۹ من شهر الحرام .. ان فی یوم الذی حضرت هنالک کنّا فی احتزان یومئذ و بعد ذلک ابتهجنا ..» ترجمه: آن روز جمعه ۱۹ محرم است همانا روزی که نزد ما آمدی در حزن بودیم و پس از آن شادمان شدیم …
(۶)مأخذ: ان هذا یوم مبارک حیث کان الوحید وحیداً فی الالف والهاء – قد اتبعوا سبیل ابلیس فی الظلام یومئذ و اتبعوا لوسواس الخنّاس و هم لایشعرون»
بر آن اعمال قبیحه و افعال فضیحه مصر و مجد باشی، ان شاءالله تعالی الاعز عرصه آن مملکت که از روی تغلب به دست تصرف افتاده است عن قریب مخیم اردوی عساکر نصرت مآثر خواهد شد. مدتی است از غایت سبکساری، سودای سرداری در سر داری و از فرط خود رایی دعوای جهانگیری و کشور گشایی بر زبان آری. چون مردی به میدان مردان درآی، که هر چه نهاده پرده تقدیر است، به ظهور آید. والأمر یومئذ لله والسلام علی من اتبع الهدی حرر ذلک فی شهر صفر المظفر سنه عشرین وتسعمائه (ماه صفر ۹۲۰) به یورت ازنکمید».