یولیه

معنی کلمه یولیه در لغت نامه دهخدا

یولیه. [ ی َ / ی ِ ] ( لاتینی ، اِ ) یولیو. نام ماه سوم از ماههای مردم مغرب که آغاز آنها با آغاز ماه قبطیان برابر است. ( از آثارالباقیه ص 50 ): فوصلنا الی مدینة حمص...یوم الاحد الموفی عشرین لربیع [ الاول ] و هو اول یولیه. ( رحله ابن جبیر ). و هو الثالث و العشرین من شهر یولیه. ( رحله ابن جبیر ). استهل هلاله [ هلال شهر ربیعالاَّخر ] یوم الاربعاء بموافقة الحادی عشر لیولیه. ( رحله ابن جبیر ). همان ماه ژوئیه است که در الموسوعة به صورت یولیو و در برخی از منابع فارسی به صورت «یولیوس » نیز آمده و در لاروس آن را مأخوذ از نام «جولیوس سزار»امپراتور معروف روم نوشته ، چه وی در آن ماه به دنیاآمده است. و رجوع به یولیو و یولیوس و ژوئیه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه یولیه

از فیلم‌هایی که در آن نقش داشته می‌توان به رئیس همه، اسکاژراک، واپسین سرود میفونه، وفاداری بزرگ، نورهای سوسوزننده، دلقک، چری، یولیه و اکلیپس اشاره کرد.
از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته‌است، می‌توان به در برج اسد، در برج ثور، ملوانان کنار تخت، مأمور ۶۹ ینسن در برج عقرب، ژوستین و ژولیت، یولیه و ترور اشاره نمود.