یوسف عادلشاه

معنی کلمه یوسف عادلشاه در لغت نامه دهخدا

یوسف عادلشاه. [ س ُ دِ ] ( اِخ ) مؤسس دولت عادلشاهان که در شهر بیجاپور هندوستان حکمرانی داشتند و اصلاً به نام عادلخان یکی از رجال معروف محمدشاه بهمنی حکمران دکن بود و در زمان سلطان محمود ثانی جانشین وی به زحمت سمت والیگری بیجاپور را به دست آورد و در همانجا به سال 895 هَ. ق. اعلان استقلال کرد و فرمان داد که خطبه به نام وی بخوانند. ازآن هنگام تا 21 سال دیگر فرمانفرمایی داشت و در سال 917 هَ. ق. در 75سالگی درگذشت. ( از اعلام زرکلی ).

معنی کلمه یوسف عادلشاه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یوسف عادلشاه، مؤسس سلسلۀ عادلشاهیان دکن. او به یوسف عادلشاه ساوی/ سوایی مشهور بود.
هفت ساله بود که پدرش درگذشت؛ بنابراین، احتمالاً در ۸۴۸ به دنیا آمده است. پدر او سلطان¬مراد دوم عثمانی (ﺣﮑ: ۸۰۶ ـ۸۵۵) بود. به نظر برخی، یوسف غلامی گرجی بود که به محمود گاوان فروخته شد. فرزند و جانشین سلطان مراد، سلطان¬محمدفاتح (ﺣﮑ: ۸۵۵ـ۸۸۶)، بر آن شد تا شاهزادگان عثمانی را به قتل برساند، اما یوسف که هفت ساله بود، به کمک مادر و اقوام مادری اش از عثمانی به ایران گریخت و به شهر ساوه رفت.
اقامت در شهرهای ایران و سفر به هند
خواجه عمادالدین محمود گرجستانی، تاجر ساکن ساوه، یوسف را همراه خود به ایران آورد و او را نخست به اردبیل و سپس به ساوه برد و در ساوه وی را، همراه فرزندان خود، به مکتب فرستاد و او در آن جا تحت تعلیم و تربیت قرار گرفت. یوسف در ۸۶۴، به دلیل درگیری با خویشاوندان حاکم ساوه، ناچار از ترک ساوه شد و چندی را در قم، کاشان، اصفهان و شیراز گذراند وبا کمک پیروان شیخ حیدر صفوی، به مذهب شیعه گروید و سپس به هند رفت.
کسب منصب داروغگی
در آغاز، او به بندر دابل وارد شد و همراه عمادالدین گرجستانی به احمدآباد بیدر رفت. عمادالدین – که با خواجه محمود گاوان دوستی داشت – او را نزد خواجه برد و محمود گاوان نیز از او حمایت کرد. یوسف از این طریق در سلک غلامان ترک پادشاه بهمنی درآمد و به دربار محمدشاه بهمنی (ﺣﮑ: ۸۶۷ـ۸۸۷) راه یافت. او را به عزیزخان، میرآخور دربار، سپردند. پس از مرگ عزیزخان، به سفارش محمود گاوان، به وی منصب ششصدی و ریاست (داروغگی) اصطبل شاهی داده شد.
کسب منصب فرماندهی
...
[ویکی شیعه] یوسُفْ عادِلْشاه ساوی (۸۴۸-۹۱۶ق)، از شاهزادگان عثمانی و مؤسس سلسلۀ عادل شاهیان دکن. وی از ترس برادر خود، از عثمانی به ایران گریخت و در ایران توسط پیروان شیخ حیدر صفوی به مذهب شیعه گروید، وی سپس به هند رفت و به دربار شاهان بهمنی راه یافت.
پس از کشته شدن محمود گاوان و مرگ محمدشاه سوم بهمنی، حکومت بهمنیان نابسامان گردید. وی از فرصت استفاده کرد و در بیجاپور عَلم استقلال برافراشت و در سال ۸۹۷، به یوسف عادلشاه ملقب گردید.
وی نخستین سلطانی بود که در هندوستان، به شیعۀ امامیه رسمیت بخشید و هم زمان با شاه اسماعیل در ایران، شیعه را مذهب رسمی سلطنت خود اعلام نمود.

جملاتی از کاربرد کلمه یوسف عادلشاه

در طول تاریخ اسلامی هند، چندین سلسله حکومتی شیعه در شبه‌قاره هند به وجود آمد. برخی از حاکمان غزنوی هند نیز شیعه مذهب بودند. هم‌زمان با ظهور حکومت شیعی صفویه در ایران در اواخر قرن نهم هجری، شیعیان هندوستان نیز نیروی جدیدی به دست آوردند و مذهب شیعه در آنجا رواج بیشتری یافت، یوسف عادلشاه در سال ۸۹۵ قمری، به حکومت رسید. بخش عمده مناطق شیعه نشین در شمال هند که شامل حوزه جغرافیایی دره سند است، در کشور پاکستان قرار دارد.